ماهنامه فرهنگ و سینما

گفتگو با امیر عابدی


عکس فیلم بخشی از فرهنگ و تاریخ تصویری کشور است
امیر عابدی فعالیت هنری خود را با سریال هفت شهر عشق به کارگردانی محمد علی نجفی آغاز کرد و پس از آن به شکل جدی عکاسی بسیاری از فیلم های سینمائی را بر عهده گرفت. به عقیده وی، انتخاب عکاس حرفه ای در یک فیلم سینمائی نقشی تعیین کننده در افزایش فروش یک فیلم و جذب مخاطب دارد. با او به گفتگو می نشینیم تا نظر وی را درباره عکاسی در سینمای ایران جویا شویم.
از آشنایی و نحوه ورودتان به عکاسی سینما بگوئید و چطور از رشته الکترونیک به کارهنری پرداختید ؟
در رشته الکترونیک تحصیلاتم را نیمه تمام رها کرده و در باغ فردوس دوره فیلم سازی را گذراندم. عکاسی پدیده ای است که در بسیاری مواقع واردزندگی انسان ها می شود. برای یک نفر به تهیه دوربین و گرفتن عکس های یادگاری خلاصه می شود و برای فرد دیگر جدی تر دنبال می شود. عکاسی برای من همیشه مقوله ای جذاب بود ، به این دلیل که می توان دیگران را در آن چه دید شریک کرد و به طورکلی فرایندی است که حس خوبی به انسان می دهد. علاقه ام به سینما و عکاسی باعث شد تا بتوانم هر دو جنبه علاقه ام را دنبال و در فضای سینما کار کنم
با توجه به عضویت شما در انجمن عکاسان مطبوعات، آیا تجربه عکاسی خبری نیز داشتید؟
به معنای صد در صد حرفه ای خیر. عکاسی مطبوعاتی شکل های متفاوتی دارد، برای مثال اگر روی جلد یک مجله سفارش کار داده و در آتلیه عکس گرفته شود، هم به نوعی عکاسی خبری به حساب می آید. به نظرم خروجی اصلی عکس های سینما نیز مطبوعات است و می توان گفت به شکل غیر مستقیم صورت می گیرد.طبق اساسنامه که صنف انجمن عکاسان دارد عکاسان سینمائی، تئاتر جزئ اعضای آن محسوب می شوند.
تفاوت عکس خبری و سینمائی را در چه عواملی می دانید؟
تفاوت های بسیار گسترده ای دارد. به اعتقادم عکاس خبری دائم دوربین بر دوش دارد و منتظر خبر و رویدادی است که خود را به آن برساند ( مذاکرات) یا اتفاق های بزرگی که مشارکت طولانی تری دارد (بلایای طبیعی). در عکاسی سینما عکاس از فرایند یک محصول فرهنگی مجموعه ای عکس می گیرد که در نهایت کارکرد خبری و تبلیغاتی نیز دارند. از حیث خبری می توان آن ها را مشابه دانست، اما خروجی ها و تاثیرگذاری آن ها متفاوت است.
ترجیح می دهید در چه گونه هایی فعالیت کنید؟ برایتان اتفاق افتاده که تمایل به کار در فیلمی را داشته باشید ولی شرایط حضور محقق نشده باشد؟
خود را محدود به کار در گونه ای خاص نمی کنم. ممکن است کار در یک فیلم کمدی فضای مفرح تری داشته باشد، اما عکاسی آن باعلاقه نباشد، ما خیلی تعیین کننده نیستیم و فرقی هم ندارد. فیلم هایی که جنبه هنری تر دارد، طبیعتا صحنه پردازی های خاص، گریم متفاوت و چیدمان دیگری دارد که به عکاسی کمک می کند. چند شخصیت را در سینما دوست دارم و ترجیح می دهم با آن ها کار کنم. بارها متوجه شدم فیلمی که یکی از بزرگترین جایزه های جهانی را دریافت کرده، عکس مناسبی نداشته و این حسرت نه برای حضور خودم، بلکه به طورکلی برایم به وجود آمده که کاش عکاس حرفه ای کار می کرد چون عکس فیلم به نوعی فرهنگ و تاریخ تصویری کشوراست، پس باید اسناد خوبی از آن ها وجود داشته باشد.
به نظرشما دوربین دیجیتال جدا از بحث هزینه، کار را برای عکاسان سهل یا مشکل تر کرده است؟
اگر عکاسی استاندارد و علمی را در نظر بگیریم، در گذشته نهایتا چهارفریم عکس از یک صحنه گرفته می شد که معمولا از هر نظر درست در می آمد و شاید بر اثر پلک زدن بازیگر عکس خراب می شد، اما به لحاظ ترکیب بندی، نوردهی مشکلی وجود نداشت. امروز اگر کسی با این روش و دوربین دیجیتال قصد عکاسی داشته باشد، باید۵۰ فریم عکس از یک صحنه بگیرد تا بتوان عکسی از آن درآورد. به نظرم به نوعی سخت تر شده است، چون دائم باید عکاسی کنید تا صحنه ای را از دست ندهید، در حالی که فرد باتجربه به جای ۵۰فریم از یک صحنه با ۵ فریم نتیجه خوب خواهد گرفت. مهم خروجی دوربین است، این که بگوییم نگاتیو مصرف نمی کند پس راحت بوده، این گونه نیست. عکاسی که سر صحنه فیلم برداری ۲۷۰ هزار فریم می گیرد در ذهن بازیگر و عوامل نیز تنش ایجاد می کند. معمولا دوستان جدید و کم تجربه سخت تر می توانند با گرفتن ۴ فریم از یک صحنه به نتیجه واقعی برسند که سختی کار محسوب می شود. اما اسانی کار این است که عکس دیده می شود که اتفاق مهمی است و اگر اشکال ناخواسته ای در عکس باشدآن را می توان دید و تصحیح کرد.
اما به نظر می رسد عکاسی با دوربین دیجیتال، عکاسی را به حرفه ای ساده برای عده ای تبدیل کرده است؟
علی رغم این که می گوئید ساده است، اما آپشن هایی دارد که اگر عکاس بخواهد آن ها را در اختیار بگیرد و بر آن مسلط شود واقعا یک فرایند آموزشی و علمی دارد.عکاسان در دنیا برای این که با این دوربین عکاسی کنند، باید خیلی از مسائل علمی را بدانند. هر دوربین یک هیستوگرام دارد، چند عکاس در ایران از آن استفاده می کنند؟!! اگرقرار بر اجرای درست کار باشد باید به مسائل آگاهی داشت. فیلم بردار تیم ۳۵ نفره متخصص دارد که هرکس مسئولیتی به عهده دارد، بالانس کردن درجه حرارت رنگی، نورپردازی، نگهداری دوربین، مسائل فنی دوربین…… تلاش همه برای ارائه تصویری خوب با رنگ، نور، کنتراست مناسب می باشد تا تصویر متحرک روی پرده سینما دیده شود، اما در عکاسی باید فرد به تنهایی مسلط بر کار باشد و بر نورها، درجه حرارت رنگی و… باید آگاهی داشته باشد.
پس تجهیزات خوب تضمین کننده عکس قابل قبول نیست؟
اصلا. عکاسی را می شناسم که با دوربین کامپک عکس حرفه ای و خوب گرفته است. خود نیز با این دوربین از صحنه هایی از فیلم که به هیچ وجه قابل تکرار نیست، عکس می گیرم که کسی متوجه نمی شود با دوربین اصلی یا فرعی گرفته شده است.
جایگاه عکاس را به لحاظ تبلیغات و فروش فیلم چگونه ارزیابی می کنید؟
چند سال پیش مطلبی که داخلی نبود از عزیزی که نامش خاطرم نیست و حاصل تحقیقی راجع به فروش تبلیغات بود خواندم که می گفت اگر عکس های یک فیلم درست تهیه شده باشد، می تواند تا ۴۰ درصد به افزایش فروش یک فیلم کمک کند. به نظرم عکس عنصر مهمی است که قابل حذف شدن نیست. ممکن است این سوال ایجاد شود که چرا از فریم های یک فیلم عکس درنیاوریم؟! این گونه نیست. شاید کارگردان نگاه مونتاژی در یک فیلم داشته باشد و از پی در پی کردن چند کلوزآپ به یک نتیجه گیری ثانویه برسد، اگرعکاس نیز این کار را بکند عکاس نیست. موضوع دیگر پشت صحنه یک فیلم است که وقتی فردی با دوربین کار می کند، نمی تواند پشت صحنه را نیز بگیرد، ولی عکاس می تواند همواره حضور داشته باشد. در بسیاری مواقع کادرهایی را بسته ام که الزاما کادر دوربین فیلم برداری نیست و شاید کارگردانی یک صحنه را در لانگ شات ببیند و من به شکلی دیگر ببینم. نگاه ها می تواند تفاوت داشته باشد که ضمن احترام به نگاه کارگردان، عکاس می تواند کادرهای خود را داشته باشد.
شروع کارتان با چه کسی بود و آن زمان تجربه فعالیت در فیلم ها چگونه بود؟
در آن دوره حدود ۴ سال با دوستان، فیلم کوتاه کار می کردیم. آن زمان گروه های ۵ نفری جمع می شدند و به صورت دونگی فیلم کوتاه می ساختند. امروز متاسفانه این اتفاق کمتر می افتد. اگر امکان فرصت فیلم برداری به فردی برای فیلم کوتاه داده شود در اولین سوال مبلغ دستمزد را جویا می شود. پس از چهار سال کار تجربی و فیلم کوتاه اولین کار جدی عکاسی ام همکاری با محمد علی نجفی یک فیلم- سریال تاریخی نیمه تمام به نام هفت شهر عشق بود که قرار بر ساخت یک سریال عظیم و استخراج یک فیلم سینمائی از آن بود.
کارکرد عکاسی فیلم چیست و عکاسی سینما را چگونه تعریف می کنید؟
کارکرد هر حرفه ای در سینما تغییر می کند. حرفه طراح لباس نیز به واسطه حضور در سینما به گونه ای دیگر تعریف می شود. عکاسی نیز همین گونه است. کارکرد عکاسی فیلم، تبلیغاتی و خبری است، یعنی ممکن است در نمایشگاه شرکت کند و اثری خلاقه که کارکرد هنری دارد محسوب شود، اما کارکرد اصلی آن جذب و ایجاد وسوسه در ذهن مخاطب است. مثلا به واسطه حضور بازیگری در ظاهری جدید و متفاوت در عکس ترغیب به تهیه بلیت برای دیدن فیلم مورد علاقه اش در سینما می شود، در نهایت گردش اقتصادی هم به دنبال دارد. گاهی تهیه کنندگان باهوش و باتجربه در این راه به خطا رفته و از یک عکاس بی تجربه بهره می برند، و در نهایت متوجه می شوند که اشتباه کردند و باید کار را به فرد باتجربه و مورد اعتماد می سپردند که راهی به گذشته ندارند، چون نمی توان پروژه ای ۸ میلیاردی را به فردی بی تجربه سپرد. متاسفانه ساختار سینمای ما هنوز صنعتی نیست و در صورت صنعتی شدن نیز از صفر تا صد تعریف دارد. گاهی در زمان تولید فیلم با این که عده ای از تهیه کنندگان به اطلاع رسانی خبری واقفند، اما فراموش می کنند که برای بیلبورد، عکس مناسب باید جهت اطلاع رسانی وجود داشته باشد اگر سینما حرفه ای شود، این جریانات سروسامان می یابد.
کمی درباره ویرایش در عکاسی توضیح دهید؟
زمان استفاده از نگاتیو ویرایش و دخل و تصرف در لابراتور بر روی کنتراست، نور، رنگ، عکس انجام می شد ، امکاناتی که تکنولوژی و علم در اختیار ما گذاشته و به نظرم محدوده اش این است. این که صدها فریم عکس گرفته و یکی را انتخاب کنیم و یا در نرم افزار و فتوشاپی آن را کادره کرده و به عنوان عکس ارائه دهیم عکاسی نیست و از عکاسی ناب به دور است. عکاس حرفه ای در لحظه باید بتواند عکس خوب بگیرد، به جهان هستی برش بزند ، آن را با دیگران شریک شود و کمترین دخل و تصرف را در عکس انجام دهد . لحظه شناسی، آن عکاسی، تسلط عکاس بر شکار یک لحظه، شناخت لنز همه حرفه ای بودن عکاس را نشان می دهد. ویرایش گرافیکی در عکس نشان دهنده این است که عکاس حرفه ای نیست و بیشتر گرافیست حرفه ای می تواند باشد. برایم پیش آمده که پایه چراغی ناخواسته و یا چیزی شبیه این در کادر عکس بوده و آن را حذف کردم که اشکال ندارد. اما اضافه کردن باران و…. در عکس کار اشتباهی است.
برای موفقیت در عکاسی سینما چه پیشنهادی دارید و مشکلات عکاسی سینما سر صحنه را چه می بینید؟
در مرحله اول داشتن اطلاعات و آگاهی، تجربه، پیگیری و ممارست است. فرد باید به کار علاقه مند باشد و به مثابه وظیفه به آن نگاه نکند. این مسائل به موفقیت هنرمند در هر رشته ای کمک می کند. حرکت بر بستر آگاهی، دانش و خلاقیت مهم است. سر صحنه مشکلات بسیار است، صدای شاتر و این که عکاس باید و نباید هایی در صحنه برای فعالیت دارد. باید ارتباط خوب با صدابردار و سایر عوامل داشته باشد. ممکن است بازیگر تازه کار در مواجه با عکس از پلانی بگوید حسم خراب شد که این نشان بی تجربگی و غیر حرفه ای بودن اوست. عکاس باید در میان پلان ۲ فریم عکس با فاصله و آرام به همراه رعایت ریزه کاری بگیرد. بزرگترین مشکل عکاسان سینما موضوع امنیت شغلی آنان است. باید تکلیف سینمای رابطه ای مشخص شود، چون به زودی با بحران جدی روبرو می شویم. چه کسی باید بر سینما نظارت کند؟! چه کسی باید از پروژه ای در خصوص پرسیدن نام عکاس سوال کند؟ اشکال از سازمان ها و حمایت کننده هاست که نظارتی صورت نمی گیرد. در سریال های تلویزیونی ناظر کیفی چه چیز را کنترل می کند؟ یادم نمی آید برای ناظری نام فیلمبردار یا عکاس اهمیت داشته باشد، معنی نظارت به پرداخت بودجه به ناظر کیفی خلاصه می شود. در سینما نیز چنین جایگاهی وجود ندارد، به اعتقادم تهیه کننده و سرمایه گذار باید بر موضوع نظارت کنند، چون نگران بازگشت سرمایه هستند. یکی از ملاک های بزرگ برای ارزیابی تهیه کار عاقلانه و هوشمندانه، عمل صحیح عکاس است. در بعضی جاها اگر صدابردار با نوسانی از کیفیت خوب، بد و متوسط کار انجام دهد، بسیاری متوجه نمی شوند. تهیه کننده ای که به آینده فیلمش فکر می کند و حضور عکاس حرفه ای را مهم می داند، فرد هوشمند و باسوادی است. عکاس معیار قضاوت خوبی برای جدی بودن پروژه است.
شما تجربه داوری در بخش عکس در جشنواره های مختلف داشته اید؟چه ملاک هایی را برای قضاوت در نظر می گیرید؟
به نظرم داوری کار سختی است و هر انتخابی در یک داوری هنری، منجر به حذف و تشویق عده ای می شود.در وهله اول ملاک شاخصه های هنری است. در داوری سینما ما با یک پارادوکس رو به رو هستیم. به نظرم در عملکرد بخش مواد تبلیغی هیئت داوری امسال این مشکل وجود داشت. باید چگونه نگاه کرد؟ آیا بحث رشد سینما، مخاطب، تبلیغات، فروش و ارتقای سینماست؟ اگر این گونه می نگریم باید دید یک مجموعه عکس تا چقدر به فروش می تواند کمک کند؟! متاسفانه اصطلاح رایج و اشتباه عکس هنری، تجاری ،گیشه ای وجود دارد که تکلیف مشخصی ندارد؟! آیا بحث بر درست عمل کردن عکاس به معنی نگاه اقتصادی، تجاری تبلیغاتی داشتن در عکس اوست؟! اما در داوری این مقوله دیده نمی شود. اگر عکسی از یک فیلم جنبه تجاری دارد به راحتی با پیش فرض ذهنی ناخوداگاه حذف می شود. در سینما گریمور برای کارخوب که گریم حس نشود جایزه می گیرد و این اتفاق قابل باور است. به دلیل درست انجام شدن یک حرفه بحث اقتصاد و جایزه پیش بینی شده که اگر هدف صحیح عمل کردن است، باید به چه کسی جایزه داد؟ به کسی که عکس هایش بیشترین کمک را به فروش یک فیلم کرده یا کسی که اصطلاحا عکس هنری دارد؟ ملاک های داوری متاسفانه خدشه دار است. تعاریف سینما جامع نیست و هر پروژه سینمائی تعریف جدیدی ارائه می دهد. هر کارگردان و تهیه کننده ای با سلیقه خود عمل می کند. داوری ها را باید خیلی جامع دید، شاخصه های هنری فنی عکس باید صحیح باشد، آن عکاسی لحظه، نور، ترکیب بندی و این که عکس چقدر جذابیت و علامت سوال ایجاد می کند را برای داوری این شاخصه ها در نظر می گیرم.
تاریخ گفتگو: فروردین ۹۳

لینک کوتاه: http://mona-karimi.ir/qHurl

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.