روزنامه هنرمند

گفتگو با افشین زمانی


مرگ تدریجی تئاتر
افشین زمانی شاگرد استاد حمید سمندریان و یکی از کارگردانان جوان و خوش آتیه تئاتر که تجربه اجرای چندین نمایش خارجی را در کارنامه خود دارد و اخیرا نیز اجرای نمایشنامه بهرام بیضایی ” خاطرات هنرپیشه نقش دوم” را در تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه برده است. با وی درباره حال و هوای این روزهای تئاتر به گفتگو می نشینیم که در ادامه می خوانید.
این روزها خنداندن و سرگرمی مخاطب هدف بسیاری از آثار تئاتر شده است. آیا تئاتر هم می تواند به سمت استقبال از گیشه برود؟
متاسفانه تئاتر این روزهای ما مدت هاست به این بیماری دچار شده، بیماری که ویرانی های زیادی را همراه خود دارد و کسانی که در این امر مقصر نبودند بیشترین لطمه را می خورند. متاسفانه در حال حاضر صرفا به سرگرم کردن و خنداندن تماشاچی فکر می شود، امری که با اصل تئاتر مقایرت زیادی دارد. ایجاد تفکر،تاثیر گذاری ،بیان معضلات جامعه پیرامون و جهان روبه رو هدف اصلی تئاتر است، ولی متاسفانه در نود و پنج درصد از نمایش های ما جایی ندارد و از این عمر هم فقط و فقط عده معدودی کسب درآمد می کنند.
درباره حضور بازیگران در عرصه تئاتر که گاهی صرفا باعث فروش نمایش می شود بگویید!؟ آیا قائل به تفکیک بازیگران حوزه سینما و تئاتر هستید؟
پاسخ دادن به این سوال درست مثل نوش دارو بعد از مرگ سهراب است. این سوال باید ده سال پیش پرسیده می شد، زمانی که همه تئاترها مخاطب خود را داشتند. همه صندلی ها پر بود. در حالی که تنها راه تبلیغات پوستر آن نمایش بود. این اتفاق شاید باعث شد چند تماشاگر به تئاتر اضافه شود ولی از سویی باعث شد نود درصد تئاترها بدون تماشاچی به روی صحنه برود. ما مخاطب را به این امر عادت دادیم که در نمایش چهره های سینمایی حضور دارد پس بیا و تماشا کن .آن روز نمی دانستیم که این مخاطب دیگر به اصل تئاتر بازنخواهد گشت. در حال حاضر فقط نمایش هایی تماشاگر دارندکه چند چهره در آن بازی می کنند و نود و پنج درصد از نمایش ها متاسفانه حتی خرج خوشان هم در نمی آورد. اگر این اتفاق آگاهانه تر اتفاق می افتاد هرگز این گونه به تئِاتر و افرادش لطمه نمی زد.
درباره مشکل اقتصاد و معیشت تئاتر که همواره دغدغه همه هنرمندان بوده بگویید!
وقتی هنرمندی که سال ها درس خوانده و عمر خود را در ماه ها تمرین سپری کرده نمی تواند کاری انجام دهد پس چه معیشتی؟ این را بدانید که عده زیادی از هنرمندان با استعداد تئاتر در حال حاضر خانه نشین هستند و یا در شغل رانندگی به سر می برند، چون تئاتر ما کاملا به سمت کسب درآمد حرکت می کند و عده ای دلال نقش پررنگی پیدا کرده اند، به قدری که به جای کارگردان بازیگر انتخاب می کنند و این مرگ هنر است .
گاهی اگر یک کار توسط کارگردان متعهد و جوان ماه ها تمرین شود ولی در نهایت نمی تواند سالن مناسبی برای اجرا بیابد و اولویت ارائه سالن با نمایش هایی می شود که چهره های شاخص در آن به ایفای نقش می پردازند و یا بعضا کارگردان مطرحی در کار حضور دارد. درباره وجود لابی های گسترده در این زمینه توضیح دهید؟
در این سال ها چه نمایش هایی که به صحنه نرفت، چه تمرین هایی که بی نتیجه ماند و چه استعدادهایی که نابود شد، فقط به دلیل باند بازی این روزهای تئاتر. یک گروه ماه ها با هزینه شخصی نمایشی را تمرین و آماده می کند ولی از طرف مدیر سالن پس زده می شود چون یک هنرمند سینما که از فضای پر هیاهوی سینما خسته شده و به دنبال تجربه ای جدید است هوس کرده تا کارگردانی کند. پس جواب این گروه را چه کسی می دهد؟ آیا اجرای این چهره چیزی به تئاتر اضافه می کند؟خیر. دست آورد این اتفاق فقط مأیوس شدن عده ای جوان و هدر رفتن زحمات چندین نفر است .
برای اجرا گرفتن اصلا مهم نیست کارگردان چه میزان تجربه دارد و کیفیت آثارش در چه حدی بوده است میزان صمیمیت با مدیران سالن ها و ارتباط با دلال های تئاتر و چند بازیگر چهره برنامه سالیانه سالن های نمایشی مارا پر می کند و جالب اینجاست که پنجاه درصد از این دوستان در زمان اجرای نمایش که ماه ها قبل به او اطلاع داده شده از اجرا انصراف می دهد.چون دوست دارد به جام جهانی برود. بنابراین با تماس با یک گروه جوان گفته می شود که در فرصت یک هفته نمایشت را آماده کن تا به گروهتان اجرا بدهیم. اینجاست که باز هم تئاتری ها آبروی سالن ها را نجات می دهند.
نقش تئاتر در بازنمایی معضلات اجتماعی و مسائل خانواده چقدر است؟آیا موضوعات اجتماعی در تئاتر امروز ایران کمرنگ شده است؟
زیر صفر.چون این تئاتر به هیچ وجه اصولی و آرمانی نیست و صرفا به خنداندن و سرگرمی مخاطب فکر می کنند. همه تلاش گروه این است که یک بازیگر چهره را راضی کند تا به پشتوانه آن بتواند اجرا برود. تئاتر این روزها دغدغه مند نیست و صرفا بازاری و بیزینسی شده است، دیگر تاثیر گذاری اهمیتی ندارد و ایجاد فکر فقط در مثال ها است، فضایی که خود دچار معضلات اجتماعی است چگونه بیان کند بیماری راکه خود دچار آن است.
شما هم اخیرا نمایشنامه بهرام بیضایی با عنوان خاطرات هنرپیشه نقش دوم را روی صحنه بردید. آیا نام پیشکسوتان و اجرای نمایشی از او توانست شرایط مناسبی را برای اجرای شما ایجاد کند؟
بله. نام استاد بیضایی به ما بسیار کمک کرد، ولی نه در جذب مخاطب. چون تماشاگر این روزها دغدغه مند نیست که بخواهد نمایش را به خاطر نویسنده یا کارگردانش انتخاب کند. در همین جا از استاد بیضایی صمیمیانه تشکر می کنم و خواهش میک نم که به ایران بازگردند و اثر هنری خلق کنند، چون فضای هنری ما بسیار زیاد محتاج ایشان است .البته که این مهم توسط مدیران تئاتری باید اتفاق بیفتد.
آیا از طرف مرکز هنرهای نمایشی حمایت مالی شدید ؟
هرگز.چون نسبتی با مدیری ندارم و بودجه سالیانه تئاتر صرف چند جشنواره بی کیفیت می شود و باقی آن به عنوان کمک هزینه به چند نمایش داده می شود. در صورتی که یک گروه جوان احتیاج بیشتری به این مبلغ دارد.
به طور کلی تئاتر این روزها را چگونه می بینید؟
تئاتر ما روزگار خوبی ندارد. هدف اصلی این هنر گم شده و چند دلال و بی هنر فرمان این هنر را به دست گرفته اند و از کار هنری فقط ساختن صفحه اینستاگرام را می دانند و به عنوان مدیر تبلیغات و روابط عمومی گروه های نمایشی را چپاول می کنند. نمایش هایی هستند که با قرارداد ارگان دولتی صندلی های خود را می فروشد و همه میزان تجربه و تخصص دیگر اهمیت ندارد.کیفیت اثر در انتخاب آن هیچ نقشی ندارد و همه این ها یعنی مرگ تدریجی تئاتر. حسادت ها و دشمن تراشی ها جای صداقت و کار هنری را گرفته اند. به عنوان کارگردانی که از شانزده سالگی در این هنر شاگردی کردم با شهامت می گویم که حال این روزهای ما خوب نیست و آرزو می کنم اتفاقی بیفتد .

لینک کوتاه: http://mona-karimi.ir/aDjXC

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.