ماهنامه فرهنگ و سینما

یادداشت فیلم آقای الف

فیلم سینمایی آقای الف

بعد سوم زیر چتر فیلم نامه تکراری
سینما از بدو پیدایش تا کنون، پیوند جدایی ناپذیری با فناوری پیدا کرده و همیشه فناوری به جنبشی از سینما تبدیل شده است. در واقع این فناوریست که پابه پای سینما رشد داشته و اکنون با سرعت جهان درپیش می باشد. ساخت فیلم سه بعدی به مراتب بیشتر از یک فیلم عادی(دو بعدی) هزینه دارد و مسلما برای نمایش به وسایل گران قیمتی نیاز است. سینمای سه بعدی در جهان پدیده تازه ای محسوب نمی شود و از اواخر دهه هشتاد میلادی به طور رسمی فعالیت خود را آغاز کرد و از نظر تکنیکی فیلم های خوش ساختی چون آواتار،هوگو، چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، هیولاها علیه بیگانگان، اشباح غوطه ور،کابوس قبل از کریسمس………. تولید شده که مهم ترین فیلم سه بعدی، آواتار محصول استودیوی فاکس قرن بیستم تلقی می شود که بیش از دو میلیارد فروش داشته است. جیمز کامرون با این اثر به اوج فناوری و تکنولوژی دست یافت.
ایران نیزهمواره درصدد تجربه و ساخت سه بعدی فیلم ها بوده است که به دلیل آن که همیشه به لحاظ فناوری از دیگر کشورها عقب است، نتوانست در شرایط زمانی مناسب آن را به مرحله اجرا درآورد که امروز نمایش آن در سالن های مجهز محقق شد. البته در این روزها که سینمای ایران درصدد جذب مخاطب است ، اکران فیلم آقای الف به عنوان اولین فیلم سه بعدی سینمای ایران با عینک هایی که در بدو ورود به سالن به دست تماشاگران داده می شود بر جذابیت و هیجان کار می افزاید. این که عطشانی برای نخستین بار با این فیلم ساختار شکنی کرده، تجربه خوبی برای او به حساب می آید و مطمئنا از این پس برای فیلم سازان دیگر انگیزه بیشتری برای ساخت این چنین فیلم هایی پیدا می شود. آقای الف روایتگر امیر ادیب تاجر جوان ایرانی است که پوریا پورسرخ ایفای نقش کرده و قصد دارد تا در مزایده بزرگ بورس شرکت کند و شخص پیشگویی (مهران رجبی) از مرگ او تا دوهفته دیگر خبر می دهد و اتفاق های پیش گویی اش درست از آب در می آید….. آخرین ساخته عطشانی حداقل با این تکنیک می توانست پدیده جشنواره سی و یکم و سینما باشد، اما این اتفاق نیفتاد.گاهی جلوه دادن صحنه هایی از فیلم، بیش از اندازه گل درشت در جهت القای سه بعدی بودن به مخاطب، انسان را نا امید می کند، مثلا کاغذی که در هوا تکان می خورد، دوغی که پاشیده می شود و…….. که تجربه اول بهره گیری از این فن را زود عریان می کند. فارغ از تکنیک سه بعدی بودن که این روزها تنها مزیت برای فیلم محسوب می شود، فیلم نامه بسیار سطحی است و با یک سوژه کاملا تکراری مواجه ایم. با خبر شدن از مرگ توسط موجودی ماورایی و تلاش آقای الف برای لذت بردن از وقت باقی مانده موضوعی است که بارها فیلم سازان در اثرهایشان به آن اشاره داشتند، و البته پرداختن به موضوع مرگ در بیشتر آثار عطشانی دیده می شود و حتما برای او رنگ کهنگی نمی گیرد. بازی بازیگران نیز نکته قابل توجه برای ذکر ندارد و همگی به نوعی خود را تکرار کرده اند. اما در این میان از ایده و ساخت تیتراژ ابتدای فیلم که عوامل صحنه را مبتکرانه برای مخاطب، در جهت محوریت داستان معرفی می کند ، نباید غافل بود. به نظر می رسد فیلم ساز صرفا قصد استفاده از این ابزار را به عنوان پیشگام این تکنیک داشته و عناصردیگری چون کارگردانی، بازیگری ، فیلم نامه را نادیده گرفته است و چه خوب بود اگر فیلم نامه ای درخور این فناوری ساخته می شد تا مخاطب در طول فیلم بیشتر این فناوری را حس و تجربه نماید. با اذعان به این که معمولا اجرا کردن تکنولوژی های به روز جهان با توجه به هزینه های گزاف و مجهز نبودن به تمامی امکانات در کشور که پیش از این امتحان نشده و یا با شکست مواجه شده امری مشکل می باشد، نباید ما را متوقع از اثری بی عیب کند و همیشه احتمال آزمون و خطا وجود دارد، اما فیلم سازان با توجه به تجربه صورت گرفته در این فیلم، باید تلاش کنند تا از این پس دقت بیشتری بر تمام عناصر فیلم سازی داشته باشند. بی شک در آینده نزدیک تنها ویژگی سه بعدی بودن، بدون فیلم نامه بدیع و پرداخت مناسب،جذابیتی برای مخاطب ندارد و اکران حداقل یک فیلم به این شیوه بر پرده سینماها امری عادی می شود.
تیر ۹۲

لینک کوتاه: http://mona-karimi.ir/Qj53m

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.