روزنامه هنرمند

گفتگو با محسن قرائی


دی ماه لعنتی
محسن قرائی پس از تجربه ساخت نخستین فیلم سینمایی خود با عنوان “خسته نباشید” که مورد توجه نیز قرار گرفت، این بار در فیلم سینمایی سد معبر روایتگر فضا و مناسبات شهری متفاوتی به قلم سعید روستایی است. داستان مامور سد معبر که به واسطه شغل خود درگیر ماجراهایی می شود، سد معبر دو سرماجرا دارد، نگاه به ماموران که اعمال کننده قانون هستند و از سوی دیگر دلسوزی برای دستفروشانی که ناخواسته باعث ایجاد مزاحمت در معابر برای مردم می شوند. می توان ادعا کرد که فیلمساز در این فیلم حمایت آشکاری از هیچ کدام از طرفین نداشته تا مخاطب خود به قضاوت مفاهیم فیلم بپردازد و با شخصیت های داستان همراه شود. اثری اجتماعی با سوژه ای متفاوت که تا به امروز به شکل جدی به آن پرداخت نشده و می تواند تلنگر خوبی برای جامعه و مسئولین زیربط باشد
در فیلم سینمایی سد معبر شاهد فضایی متفاوت تر از فیلم سینمایی” خسته نباشد” هستیم. قصه ای شهری با مناسبات کلان شهر تهران و البته سوژه برخورد ماموران شهرداری با دستفروشان خیابانی که تا به امروز به شکل جدی به آن پرداخت نشده است!
منزل من در نزدیکی فضایی بود که دستفروشان بساط می کردند و از نزدیک شاهد مامورین سد معبر و شکل کار و نوع برخورد و روابطشان با دستفروشان بودم، این ایده از سال ۱۳۹۳ در من شروع شد و به نظرم رسید که می تواند دستمایه خوبی برای فیلم سینمایی باشد به لحاظ این که موضوع آن کمتر دیده شده و به شدت قابلیت دراماتیک دارد.
فضای آثار سعید روستایی را چگونه دیدید که باعث شد تا نگارش فیلمنامه را به او بسپارید؟
سعید روستایی در فیلم های کوتاه خود در فضاها و طبقه ای کار کرده که به خوبی از عهده آن برآمده است. وی آدم های آن طبقه را به خوبی می شناسد و می تواند به درستی فضاسازی نماید ، بنابراین به دلیل نزدیکی به فضای ذهنی من و داستانی که در نظر داشتم تا کار کنم، احساس کردم می توانم با او همکاری خوبی در این زمینه داشته باشم
عده ای معتقدند سعید روستایی نگاهی تلخ به نمایش بدبختی و فقر در جامعه دارد در حالی که ممکن است نگاه شما فاقد این تلخی به دشواری زندگی انسان باشد. به ویژه زمانی که فضای فیلم خسته نباشید به شدت مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و شاید تصور این بوده که منتظر فیلمی به همان سبک و فضا از شما باشند!
به هر حال سد معبر سوژه ای نبود که بتوان نگاهی غیر از این به آن داشت و یا به شکل مفرح و یا بیش از اندازه طنازانه به آن نگاه کرد و اساسا این گونه فضا در نمی آمد. اگر قرار بود تا شبیه فیلم سینمایی خسته نباشید به آن نگاه کنیم از واقعیت اتفاق فاصله می گرفتیم و باورپذیر نبود و به نظرم هر سوژه ای مدل خود را می طلبد. فیلم سینمایی خسته نباشید باید آن گونه ساخته می شد و این ایده باید به این شکل پرداخت می شد.
آیا شما به سیاه نمایی بعضی از فیلمسازان در ارائه واقعیت های اجتماعی در آثارشان معتقدید؟ تعریف شما از این واژه چیست؟
راستش معنای سیاه نمایی را دقیق درک نمی کنم و به نظرم تعریف درستی از این واژه در سینمای ایران نشده است. اما فکر می کنم اگر بپذیریم چنین چیزی وجود دارد صداقت فیلمساز است که او را از سیاه نمایی دور می کند، اگر فیلمساز دست روی نکته ای بگذارد که عادلانه به آن بپردازد، حتما این نکته را در فیلم نمی توان دید. در فیلم سینمایی سد معبر هم سعی کردم همین گونه باشد و خود را به لحاظ حسی از این که به کدام سمت ممکن است گرایش داشته باشم کنار گذاشتم و فقط نگاهم به واقعیت و حقیقتی بود که وجود دارد و سعی کردم به آن بپردازم.
آیا به این اعتقاد دارید که فیلمساز باید راهکاری را در قبال نمایش معضلات اجتماعی و شهری نشان داده و علل و ریشه بروز آن را طرح کند؟
نه. به نظرم فیلمساز باید دست بر روی معضلی که وجود دارد بگذارد، نوری بر آن بتاباند و کشف کرده و نمایش دهد، حل آن با فیلمساز نیست. ممکن است پیشنهادی در فیلم مطرح کند، اما درباره علل بروز اتفاق و ریشه یابی آن به شکل غیر مستقیم و در لایه های درونی فیلم به دور از شعار و فضایی که وجود دارد می توان صحبت کرد.
به نظر شما نمونه ظلمی که در اجتماع به زیردستان در فیلم شما می بینیم می تواند تلنگری برای مسئولان باشد؟
اساسا فیلم به همین دلیل ساخته شده است و قرار است فیلم این تلنگر را پیش از مسئولین به ما بزند. تلاش کردم تا اطراف خود را به این موضوع حساس و نگاه ها را به چنین اتفاقی معطوف کنم.
نقطه عطف ماجرا از زمانی آغاز می شود که دستفروش تقاضای از قاسم دارد و ماجراهایی شکل می گیرد. در ابتدا تصور می شود شخصیت منفی است که نقشه ای در سر دارد ولی ماجرا طور دیگری رقم می خورد. چقدر به غافلگیری مخاطب در صحنه تصادف و حتی تصمیم نرگس به خودکشی در لحظات پایانی فیلم برایتان اهمیت داشت؟ آیا به غافلگیری مخاطب در لحظاتی از فیلم علاقه مندید؟
غافلگیری مخاطب برایم جذاب نبوده و هدفم نیست. تمایل دارم تا مخاطب با شخصیت های فیلم همراه شود. حتی اگر این غافلگیری در فیلم صورت گرفته خواسته من نبوده و همذات پنداری با شخصیت ها مد نظرم است. به نظرم جایی که غافلگیری اتفاق می افتد بیشتر غافلگیری شخصیت ها است. مثال هایی که درباره غافلگیری زدید به این دلیل است که چون شخصیت اصلی در فیلم غافلگیر می شود و در فیلم های من همیشه مخاطب اطلاعاتی هم اندازه با شخصیت اصلی دارد، بنابراین غافلگیری شخصیت اصلی برای مخاطب نیز اتفاق می افتد.
به نظر می رسد سد معبر در مقایسه با خسته نباشید با عامه مردم ارتباط برقرار کرده است. این نوع سینما چقدر دغدغه و مورد علاقه شما است؟
فیلم سینمایی خسته نباشید هم با تماشاگران ارتباط خوبی داشت فقط نکته این بودکه چون اکران وسیعی در سینما نداشت و درپخش دی وی دی آن هم این اتفاق افتاد بسیاری باخبر نبودند، ولی آن ها که فیلم را دیدند با آن ارتباط برقرار کردند. اگر مخاطبان بیشتری با فیلم سینمایی سد معبر ارتباط برقرار کردند به دلیل اکران وسیع تر فیلم و نه به لحاظ تفاوت موضوع فیلم ها است. درواقع در فیلم سینمایی خسته نباشید بسیار تمایل داشتم تا عامه مردم با فیلم ارتباط برقرار کنند اما امکانش وجود نداشت. فیلم سینمایی خسته نباشید داستانی است که روایت سرراستی دارد و در فضای مفرح می گذرد. در واقع مولفه های یک فیلم سینمای عامه پسند در آن رعایت شده و در تلویزیون نیز بارها به نمایش درآمده و مخاطبان خود را یافته است. بسیاری که نمی توانستند فیلم را در اکران ببینند و یا از آن خبر نداشتند آن را در تلویزیون دیدند.
به نظر می رسد پایان فیلم آن گونه که مورد انتظار تماشاگر است به پایان نمی رسد و عاقبت پولی که قاسم باید به صاحبش پس بدهد مشخص نیست و او در تردید به سر می برد!
تماشاگر دوست دارد بداند که عاقبت فیلم چه اتفاقی می افتد و قاسم پول را پس می دهد یا نه! تصور من و بسیاری از کسانی که فیلم را دیدند این است که پایان فیلم بسته است و نمایش داده می شود که قاسم نصیری قهرمان فیلم پس از آن که قسم می خورد این پول ها را پس می دهد ولی در انتها به تردید می افتد. دیالوگ های پایانی فیلم حاکی از این است که پول پس داده نمی شود و هدفم نیز همین بوده است، اما به دلیل ممانعت و توصیه های ارشاد ما نتوانستیم با وضوح بیشتری این را نمایش دهیم که پولی پس داده نمی شود. نسخه مورد علاقه ارشاد این بود که قاسم به دست بوسی صاحب پول می رفت و پول را دو دستی تقدیم می کرد که طبیعتا مد نظر من و نویسنده فیلم نبود. در واقع به این شکل توانستم به مخاطب این کد را دهم که این پول به صاحبش نمی رسد، مثل بسیاری که پولشان را گم می کنند و حال این پول به دست کسی می افتد و در آخر نیز پول به صاحبش بر نمی گردد
در انتخاب بازیگران چقدر به گیشه فکر کردید؟
اتفاقاتی که در فیلم سینمایی خسته نباشید افتاد و اکران نامناسب فیلم به دلیل آن چه از سینما داران اعلام می شد که فیلم هایی که بازیگران سوپراستار ندارند به درستی اکران نمی کنند، بنابراین سعی کردم این بار به اکران فیلم فکر کنم و بنابراین اگر بازیگر شناخته شده داشته باشم تضمین بیشتری برای اکران دارم و در نهایت به این ترکیب بازیگران رسیدم. در شرایط عادی هم اگر موضوع تضمین فیلم وجود نداشت شاید همین بازیگران انتخاب می شدند
فیلم سینمایی سد معبر به لحاظ لوکیشن بسیار تعدد دارد، در شرایطی که فیلمسازان فیلم های آپارتمانی و لوکیشن های محدود را برای کار انتخاب می کنند. درباره سختی فیلمبرداری در فضاهای شهری بگویید؟
البته فیلم هایی را که در یک لوکیشن می گذرد دوست دارم ولی به شخصه کار در این فضا را دوست ندارم . در فیلم سینمایی خسته نباشید و سد معبر نیز تا حدودی این اتفاق افتاد. ترجیح می دهم در فضای خارجی که برایم جذابیت بیشتری دارد کار کنم که طبیعتا کار را دشوار می کند. درشهری مثل تهران که کاملا فضا خارج از کنترل است و زمانی که شما سوار ماشین و حتی یک ثانیه بیشتر پشت چراغ بایستید ماشین های دیگر مدام پشت سر شما بوق می زنند! حال اگر خیابانی را ببندید و پلانی بگیرید طبیعتا مشخص است چه اتفاقی می افتد و کار دشوار است. در فیلمسازی به شکل دیگر این فضاها در دکورها و فضاهای کنترل شده اتفاق می افتد ولی ما سعی کردیم در اینجا خارج از چارچوب فیلمسازی مدرن کار را به شکلی انجام دهیم و حتما این شکل فیلم سازی مزاحمت هایی برای مردم دارد.
آیا ارگانی از شما برای ساخت فیلم حمایت کرد؟ چه بازخوردی از شهرداری دریافت کردید؟
طبیعتا هیچ ارگانی حمایت نکرد و حتی تلاش کردند که فیلم ساخته نشود. این فیلم مورد تایید ارگان های زیر ربطش نیست و ما تلاش و پیگیری کردیم تا آن ها را متقاعد کنیم که در نهایت تسلیم شدند و ما فیلم را ساختیم
آیا با حامد بهداد درباره متفاوت ظاهر شدن در نقش صحبت کردید تا به شکلی تکرار نشود و کنترل شده تر دیده شود؟
با حامد بسیار درباره این نقش صحبت کردیم و حتی بیشتر جلسات به تحلیل گذشت تا دورخوانی و پس از تحلیل به دورخوانی رسیدیم. سعی کردیم مولفه های فیلم های قبلی که نیاز این نقش بود را به این کاراکتر اضافه کنیم و مولفه هایی که نیازی نداشتیم حذف کنیم و کاراکتری نو بسازیم و همه این اتفاقات در پیش تولید قبل از فیلمبرداری اتفاق افتاد.
درباره موسیقی فیلم که با وجود فضای رئالیستی حاکم بر قصه بر روی فیلم به خوبی جای گرفته بگویید!
یکی از مسائلی که ما حتی پیش از شروع پیش تولید بر روی کاغذ در حین نگارش فیلمنامه درباره آن کار کردیم بحث موسیقی بود. در واقع پروسه ساخت موسیقی این فیلم به نظرم پروسه خیلی درستی بود که خوب طی شد. شاید بخشی به خاطر دوستی دیرینه من با رضا مرتضوی آهنگساز کار بود. در حین ایده پردازی و نگارش با رضا مرتضوی به شکل دائم صحبت می کردیم و به نتیجه رسیدیم که عدم حضور موسیقی در این فیلم انتخاب اول است و در واقع مد این روزهای سینما است که فیلم رئالیستی قطعا نباید موزیک داشته باشد. به این فکر کردیم که می توان این را کنار گذاشت و به جنسی از موسیقی برسیم که در عین حال که فیلم رئالیستی اجتماعی می سازیم به موزیک هم فکر کنیم. با صحبتی که با آقای مرتضوی کردیم، ایشان ساز مارتنت را پیشنهاد داد که با فضای فیلم همخوان است و پس از اتودهایی بسیاری که زدیم در حقیقت بخشی از اتودها پیش از ساخت فیلم حاضر شد و پس از فیلمبرداری هم بر پایه اتودهایی که قبلا زده شد موسیقی نهایی فیلم ساخته شد
حضور بین المللی فیلم در جشنواره پوسان کره جنوبی و گلدن گلوبال مالزی موفقیت هایی را برای فیلم سینمایی سد معبر به ارمغان آورد. ارتباط مخاطبان با موضوع فیلم و بازخورد آن ها چگونه بود؟
من فکر می کردم موضوع فیلم کمی ایرانی است و شاید مخاطب بیرون از ایران کمتر بتواند با آن ارتباط برقرار کند. اما با تعجب متوجه شدم مخاطب آن سوی ایران هم کاملا موضوع فیلم را متوجه می شد . این بحران در آن کشورها نیز وجود داشته و تفاوت ما این است که آن ها این بحران را حل کرده و ما نتوانستیم حل کنیم. اغلب کشورها با مسئله اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند و حتی مسئله دستفروش هم وجود دارد اما راهکاری برایش پیدا کردند
با توجه به فشردگی اکران فیلم ها در این برهه زمانی ، نظرتان درباره زمان اکران فیلم چیست؟
از زمان اکران راضی نیستم. دی ماه زمانی است که فیلم ها برای اکران نشدن در این تاریخ با هم می جنگند، متاسفانه انتخاب بهتری نداشتیم و ناچار بودیم در این زمان اکران کنیم. البته همه اتفاقات بد مانند اعتراض ها در خیابان های تهران، زلزله، آلودگی هوا در این برهه زمانی روی داد و حتی فیلترینگ تلگرام و اینستاگرام باعث شد تا نتوانیم تبلیغ نماییم و در اکران فیلم آن اتفاقی که باید برایم نیفتد. البته اکران فیلم سینمایی خسته نباشید هم در دی ماه صورت گرفت و گویی قرار است همه فیلم هایم دی ماه اکران شود
تاریخ گفتگو: دی ۹۶

لینک کوتاه: http://mona-karimi.ir/FvXVg

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.