روزنامه هنرمند

گفتگو با داود بنی اردلان


عشق دغدغه ازلی و ابدی بشر
داود بنی اردلان دانش آموخته رشته ادبیات نمایشی و فوق لیسانس کارگردانی، از سال ۱۳۸۳ به فعالیت در عرصه کارگردانی تئاتر پرداخت و در حال حاضر مدرس دانشگاه هنر و معماری نیز است. وی تاکنون موفق به دریافت ۳ جایزه نمایشنامه نویسی سراسری شده و اخیرا نمایش های ” این آب آشامیدنی نیست ” تالار حافظ، ” سست” ایرانشهر،” تو دهنت می بندی یا من” فرهنگسرای نیاوران، “دوباره اون اهنگ بزن سم” تالار حافظ و…….را به روی صحنه برده است. او این شب ها رویداد مکاشفات شخصی در گالری ایرانشهر را به مدت هفت شب که نشان از هفت شهر عشق عطار دارد را به روی صحنه برده که تمام عواید حاصل از فروش این کار به بانوان سرطانی سرپرست خانوار تعلق خواهد گرفت. با وی دقایقی به گفتگو درباره کم و کیف این رویداد می نشینیم.
چطور به فکر اجرای پرفورمنس که هنر نوپایی است و طراحی رویداد مکاشفات شخصی افتادید؟
اصولا اجرای پرفورمنس اجرای هنر بداهه است که در این سال ها همیشه برایم جذاب بوده است. حتی در تئاتر هم همیشه برایم مهم است که بازیگران، طراح صحنه و لباس، طراح نور…. از متن چه دریافتی دارند و با متن چه برخوردی می کنند؟! در واقع خوانش آن ها از متن چیست و آیا این خوانش درست است؟ و آیا مخاطب آن را متوجه می شود؟ درنهایت این که چقدر می توان به یک متن نزدیک شد و آن را درست خوانش کرد که در هنرهای مختلف نیز برایم اهمیت دارد. در این پرفورمنس یک متن واحد داریم که سه هنرمند از سه رشته و گرایش مختلف حضور دارند. یک موزیسین، یک نقاش و یک بازیگر که خوانشی را از متنی واحد به تماشاگر ارائه می دهند.
همان گونه که اشاره کردید هر شب سه هنرمند در حوزه بازیگری، موسیقی، تجسمی به خوانش متن می پردازند. چرا فقط این سه حوزه را انتخاب کردید؟
بله بازیگر متن را می خواند و دریافتش از متن را به ما ارائه می دهد. موزیسین نیز با سازش و نقاش با اثرش این دریافت را ارائه می کند. قصد داشتیم در حوزه تجسمی به سراغ عکاس هم برویم، اما عکاس متریالی که لازم است در سالن ما مهیا نبود که بتواند خوانش و دریافت خود را از متن ارائه دهد به همین علت به سراغ حوزه های ملموس تر رفتیم.
درباره انتخاب متون کهنه که در اجرا بهره گرفتید توضیح دهید؟ تاثیر این متون در اجراهای این چنینی تا چه اندازه است؟
این پروژه چند قسمت دارد. در بخش اول ما به سراغ عشق رفتیم، چون دغدغه این سال های من و البته دغدغه بسیاری از آدم ها و به طورکلی عشق دغدغه ازلی ابدی بشر بوده است که شاید این روزها فراموش کرده ایم. به دنبال خوانش کلاسیک از عشق بودم که به سراغ متونی رفتم که نسبت به متون کلاسیک فلسفی سهل تر به آن نگاه می شود. به همین دلیل سهروردی، نیشابوری انتخاب شد. ما می خواستیم غزالی، عین القضات و… کار کنیم که در واقع متون تمثیلی و رمزواره هستند که با زبان رمز و تمثیل عشق ، خلقت ، مهر و محبت را برای تماشاگر و خواننده بیان می کند. از همان ابتدا که سراغ این متون رفتیم می دانستیم که متونی است که ارتباط گیری مخاطب با آن سخت است، اما وظیفه ما تذکر دادن است که بگوییم چنین متونی و حتی تلقی از عشق دراین متون ها وجود دارد که اگر مخاطب علاقه داشته باشد و بخواهد به دنبال آن متون می رود و اگر هم نرود چیزی را از دست نداده است و متوجه می شود که چنین متونی در آثار عرفای ما وجود دارد که از منظری دیگر به عشق نگریسته است.
آیا می توان میان اجرای پرفورمنس و شاخه تئاتر اشتراکاتی قایل شد و چه تفاوت هایی با هم دارند؟
قطعا اشتراکات و تفاوت هایی وجود دارد. بزرگترین تفاوت این که درپرفورمنس همه چیز را بداهه پیش می بریم و در لحظه خیلی چیزها شکل می گیرد، همه چیدمان براساس طرح و ایده کلی شکل می گیرد و اتفاق ها می افتد، ولی در تئاتر چیدمان کلی خواهید داشت و ابتدا به هماهنگی کلی و سپس به اجرا می رسیم. درپرفورمنس هماهنگی و تمرین آن چنانی وجود ندارد ، زمان مطرح نیست و خیلی چیزها بر پایه بداهه است. مثلا همین رویداد شاید نیم ساعت یا سه ساعت طول بکشد، مثلا نقاش در شب اول کارش را یک ساعت تمام کرده ودریافت بازیگر از متن سه ساعت بوده و موزیسین مابین آن ساعات حضور داشته است. در واقع از قبل تمرین و برنامه ریزی نمی شود. فقط متون در اختیار دوستان قرار داده شده و یک دور با آن ها برای درک بهتر متن خوانده شده و همه چیز در لحظات اجرای برنامه اتفاق می افتد. پرفورمنس قرار است خروجی داشته باشد، یعنی هر اجرا و تئاتری یک مدل پرفورمنس هم تلقی می شود. پرفورمنس آرت یک مقدار متفاوت است. درپرفورمنس آرت خروجی زیاد مهم نیست و حتما قرار نیست به نتیجه نهایی برسیم و پروسه خلق اهمیت دارد . ممکن است نقاش ما یک شب نتواند کار کند و خروجی متن برای او نداشته باشد و یا بازیگر یک بخش متن را بخواند و نوازنده بخشی را ساز بزند. ما دنبال پروسه خلق هستیم که از دل یک متن چه اتفاقی برایش می افتد و دریافت سه هنرمند از یک متن واحد چیست و چه پروسه ای برای خلق یک اثر طی می کند. این که ما در این شب ها اثر قابل ارائه به مخاطب خواهیم داشت یا نه؟!! نمی دانم، ولی این پروسه یک اثر قابل ارائه است.
گویا عواید کار به خیریه فرهاد برای زنان سرپرست خانوار مبتلا به سرطان می رسد. چرا چنین تصمیمی گرفتید؟
معمولا در هر اجرا یکی دو شب را به خیریه ها اختصاص می دهم و وقتی با این خیریه صحبت کردم متوجه شدم که به زنان سرپرست خانواده مبتلا به سرطان کمک می کند و این رویداد سال ها در ذهن من بود که شکل اجرایی به آن بدهم. محوریت این رویداد برای من عشق بود و و روی متونی کار می کنم که محور عشق دارد وقتی سهروردی متن اصلی و پایه بود و در آن عشق محفل زلیخاست و عشق مقری که برای خود انتخاب می کند زلیخا است. از سویی پرفورمنس یا رویداد قرار بود پرفورمنس زنانه باشد و فکر کردم چه خوب است که عشق را گسترش دهیم، چون حالا که فقط با بانوان کار می کنیم و از منظر زنانه است و متن سهروردی که زلیخا تجلی عشق برایش است و عشق وقتی روی زمین می آید جایی که انتخاب می کند زلیخا است، فکر کردیم عواید هم به زنان اختصاص دهیم که به نظرم عاشق هستند که خانواده ای را اداره می کنند که در عین حال مبتلا به سرطان هستند.
درباره اجراهای پرفورمنس در ایران بگویید و تا چه حد مردم با آن ارتباط برقرار می کنند؟
هنر نوپایی است و به همین دلیل اتفاق ویژه ای در این سال ها نیفتاده است، چون چندین سال است که به شکل جدی به آن پرداخت می شود و قاعدتا مخاطب سردرگم است و ارتباط آن چنانی برقرار نمی کند، چون محل و فضای تعریف شده برای این کار نداریم. باوجود این که تئاتر هنر دیرینه تری است ولی باز هم مخاطب سردرگم و جدی ندارد، چه برسد به پرفورمنس. در این سه شب مخاطبان فراوان داشتیم و ما فضا را برای ۷۰ نفر دیده بودیم اما هر شب ۱۵۰ نفر می آیند و حتی ۲۵۰ نفر بلیت فروشی کرده اند که نشان می دهد استقبال درستی از این رویداد شده است. شاید در شب های گذشته اتفاق درست و خوبی بوده که توانسته برای ما مخاطب ویژه ای و جدی بیاورد. بازخوردها خوب بوده و به تماشاگر ما افزوده می شود که جای خوشحالی است مردم هم با این شیوه اجرا آشنا شوند و هم حرکتی برای حمایت از زنان سرپرست خانواده مبتلا به سرطان می کنیم که در هردو بخش با توجه به استقبال موفق بودیم.
درباره وضعیت محل برگزاری اجرا(گالری) و مدت زمان اجرا که به نظر می رسد تایم محدودی است توضیح دهید؟
گالری ایرانشهر از معدود جاهایی است که به لحاظ فضا و موقعیت مکانی برای این کار مناسب بود و خوش بختانه نسبت به سالن های تئاتری فضای دلچسب تر و جذاب تری برای من دارد و به نظرم رفتار درست تری دارند نسبت به دوستان که مدیران سالن های تئاتری هستند چون در این سال ها فقط تئاتر کار کردم. زمان اجرا انتخاب خودمان بود، ما هفت شهر عشق عطار را می گردیم و به همین دلیل ۷ شب برای این عاشقی گذاشتیم ، به دلیل مسیری که ما برای این اجرا دیدیم و درست ترین حالت این بود که هفت شهر عشق را با مخاطبین و با اجرا کنندگان دور بزنیم. البته این پارت اول است و ما هفت شب به دلیل هفت شهر عشق قراره عاشقی کنیم و قراره عاشقی داریم. پارت دوم در اواخر امسال یا اوایل سال آینده اجرا می شود ۱۰ شب است و از منظر عشق و عقل با هم پیش خواهیم رفت و این که عشق را در متون کلاسیک و یک دو متن معاصر در ایران بررسی کردیم و در پارت بعدی عشق را با ضیافت افلاطون شروع خواهیم کرد و از طرف دیگر به عقل نگاه می کنیم و دو بستر را با هم پیش می بریم. در واقع پارت بعدی در ۱۰ شب، ۵ شب عشق ۵ شب عقل و جدل یا همراهی این دو را از منظر متون مختلف غربی و شرقی نگاه می کنیم. از دل این هفت شب نمایشگاهی درمی آید که فیلم اجراها را خواهیم دید، آثار ۷ هنرمند نقاش به نمایش درمی آید و عکس این اجراها را خواهیم دید ، در واقع یکسری ویدئو آرت، نقاشی و عکس در نمایشگاه آتی خواهیم داشت که به فروش می رسد و به خیریه فرهاد تعلق می گیرد.
تاریخ گفتگو: دی ۹۵

لینک کوتاه: http://mona-karimi.ir/matiQ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.