ماهنامه فرهنگ و سینما

گفتگو با علی ملاقلی پور


می خواهم سینماگر باشم نه فیلمساز
علی ملاقلی پور فرزند و یادگار رسول ملاقلی پور فیلمساز برجسته کشورمان پس از تجربه دستیاری کارگردانی چندین اثر سینمایی ، اولین فیلم سینمائی خود را با نام قندون جهیزیه بر پرده سینماها برد که اکران هم زمان این فیلم با فیلم سینمائی حضرت محمد(ص) و کم شدن سالن های پخش قندون جهیزیه سبب اعتراض او شد و حاشیه هایی را برایش رقم زد. این گفتگو بهانه ای شد تا به نقد، پرسش و پاسخ این فیلم بپردازم و از سویی نگاهی هم به رویکرد رسول ملاقلی پور از نگاه فرزندش داشته باشم
نحوه ورودتان به عرصه فیلمسازی چگونه بود؟
ابتدا به شکل کارآموز در مقام دستیار سوم کارگردانی در فیلم سفر به فردا به کارگردانی آقای محمد حسین حقیقی حضور داشتم و به صورت امتحانی در پانزده روز آخر دستیاری فیلم را شروع کردم . یادم است اولین کارم این بود که به من گفتند برو جلوی بلدزر در حال کار را بگیر و آن را خاموش کن چون مانع صدابرداری فیلم است و جالب است که همین تجربه روز اول کاری خود را به صورت طنز در صحنه ای از فیلم سینمائی قندون جهیزیه گذاشته ام جایی که ایرج ( بابازی مصطفی ساسانی) برادر عطا( صابر ابر) قرار می شود تا با گروه فیلمبرداری که به خانه آنها آمده همکاری کند اما بیشتر ازهمکاری کار را خراب می کند.
نقش پدرتان در علاقه شما برای انتخاب سینما تا چه اندازه بود؟ آیا به این فکر کردید ادامه فیلمسازی برای شما از سوی دیگران این گونه تلقی شود که فرزند رسول ملاقلی پور است و می تواند شرایط بهتری برای کار در آینده داشته باشد؟
در دو فیلم سینمائی قارچ سمی و مزرعه پدری دستیار سوم کارگردان بودم و در همان ابتدای کار با پدر فهمیدم که این شیوه کارکردن درست نیست و با رابطه وارد کار شدن اشتباه است . تصمیم گرفتم با پدر کار نکنم تا نگویند آقازاده سینمایی است . حدود بیست و هفت فیلم با کارگردانهایی مانند حسین قناعت ، بهرام توکلی، احمد مرادپور، مسعود کرامتی، غلامرضا رمضانی، هومن سیدی و…. از دستیار اولی و دوم کارگردانی تا برنامه ریزی همکاری کردم.
درباره فعالیت های مشترکی که با پدر داشتید بگویید! کار با ایشان چگونه بود؟ چه مسائلی در فیلمسازی برایشان مهم بود؟و تاثیر ایشان در فیلمسازی امروز شما چگونه دیده می شود؟
آنچه از پدر آموختم این بود که فیلم خوب را زیاد ببینم، مثلا خودش فیلم ( ترمیناتور) را بیشتر از سی تا چهل بار دید، حتی برخی از دفعات فیلم را روی دور کند و آهسته می دید و از دیدن فیلم تدوین، دکوپاژ( جای دوربین ها) ، زاویه دو کات نسبت به هم و ….را می آموخت. اگر دقت کنید رسول ملاقلی پور در پلان بندی های فیلمش بسیار استادانه عمل می کرد و در سر صحنه باور داشت که هر نما یا پلانی را که تصور کنی می توانی به تصویر بکشی. مهم آن است که راهش را پیدا کنی و به کاری که می کنی ایمان داشته باشی.
آیا با دیدگاه و فضای حاکم بر فیلم های پدر که حول دفاع مقدس می گذشت هم سو بودید و به این فکر کردید راه او را ادامه دهید؟آیا سینمای دفاع مقدس دغدغه شما نیز است و عقیده کلی خودتان چیست؟
پدر ، فرزند زمانه خودش بود و همانطور که پس از جنگ ، رویکرد خودش هم تغییر کرد و فیلمهای اجتماعی ساخت، من نیز باید فرزند زمانه و نسل خودم باشم . این روزها مردم درگیر مسائل اقتصادی ، معضلات جنسی ، عدم آرامش و ثبات خانواده و رفتار و اخلاق خودشان هستند، آن وقت من چگونه می توانم فیلم جنگی بسازم. از لحاظ ظاهر ، فرم و ژانر مخالف ساخت فیلم جنگی هستم ، اما از لحاظ معنا به دنبال ساخت فیلمی با مضمون جهاد اکبرو جنگ با نفس هستم ، جایی که در تنهایی یک انسان ممکن است سر دو راهی کار خیر یا شر قرار بگیرد ، از نظر قرآن هم جنگ با نفس بالاتر از جنگ بادشمن خارجی است و کلا قبول ندارم که اگر فیلم جنگی بسازیم روحیه دفاع در مردم بالاتر می رود مگر قبل از جنگ با عراق فیلم جنگی ساخته شده بود که مردم آماده دفاع و فداکاری بودند؟ اگر درباره فداکاری و مفهوم گذشت فیلم اجتماعی بسازیم، مطمئن باشید اجتماع حاضر به از خودگذشتگی در تمام مشکلات و بحرانها است.
چه ویژگی در این ایده و طرح دیدید که تصمیم گرفتید برای نخستین فیلم بلند خود به سراغ ساخت آن بروید؟
درد اول همه مردم مشکل مالی، مسکن بود و دیگر این که بستر مناسبی بود برای یک قصه شیرین و جذاب با چاشنی طنز که برای همه باورپذیراست و تا حد زیادی جدید به نظر می رسید.
بیان مسائل اجتماعی و اقتصادی در فیلم که دغدغه اکثر مردم است یکی از ویژگی این کار شماست. خودتان به عنوان فیلمساز چقدر دغدغه بیان این موضوعات را دارید و به طور کلی کار در چه گونه ای را ترجیح می دهید؟
در سینما خواست و دغدغه تماشاچی بسیار مهم است و معمولا ذهن فیلمساز نزدیک به ذهن تماشاچی است، مگر آن که فیلمساز سفارشی کار کند. این روزها درگیری ذهنی همه مسائل اقتصادی ، از جمله مسکن ، کار ، حل مشکلات جنسی ، آرامش روحی روانی ، خود و خانواده ، اعتیاد و … است و همه با این مشکلات دست به گریبان هستند ، آن چه که من از سینما فهمیدم این است که فیلم از جنس مردم باشد، اما کمی جذاب تر بر پایه مستند و با چاشنی تخیل باشد، برای همین سینما جای است که قهرمان موفقیت را از دل تمام مشکلات پیدا می کند.
نظرتان را درباره حضور فیلمسازان اول در جشنواره ها بگویید! خودتان چقدر به حضور بین المللی و داشتن زبان جهانی فکر می کنید؟
فیلم اول و دوم ندارد ، مگر مردمی که به سینما می روند و فیلم قندون جهیزیه را می بینند می دانند که کارگردان آن فیلم چندمش است ، آنها با یک اثر سینمایی طرف هستند این عناوین یا از رند بازی ما مثلا سینمایی هاست یا از جهالتمان ، چون در سینما تماشاچی با فیلم طرف است نه فیلمساز. . درباره جشنواره ها هم باید بگویم که مهم تر از جشنواره ها اکران جهانی است که اگر در جشنواره هم حضور داشتیم بهتر می شود، اما حضور در اکران بین المللی ساخت فیلمی کابویی را می طلبد نه فیلمی مثلا جهانی و روشنفکرانه چرا که یک فیلم کابویی کاملا بومی آن آمریکاست، همه با آن ارتباط برقرار می کنند یا مثلا یک فیلم سامورایی بومیه منطقه شرق آسیاست، اما همه دنیا آن را می فهمند. برای جهانی شدن اتفاقا باید بومی فکر کرد و ایرانی. من بعید می دانم مردم دنیا دوست داشته باشند ایرانی را شبیه خودشان ببینند، اینکه دیگر دیدن ندارد، آنها هم دوست دارند ایرانی را ایرانی ببینند.
تاریخ گفتگو: مهر ۹۴

لینک کوتاه: https://mona-karimi.ir/Pwdua

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.