آزمودن مسیری تازه در فیلمسازی
بهرام توکلی تجربه کار در همه مدیوم ها از جمله فیلم کوتاه، نیمه بلند، مستند، تئاتر و… را دارد و در سینما با ساخت نخستین اثرش نشان داد که فیلمسازی با سبک خاص و نگاه متفاوت در کارگردانی است و صد البته که باید فیلم هایش را با عمق بیشتری درک کرد و جدی گرفت. توکلی به عنوان فیلمسازی مسلط در حوزه سینما توانسته جایگاه خود را حفظ کند و نظر عموم مردم و منتقدان را با خود همراه نماید. با وجود فراز و نشیب های محسوسی که در میان فیلم هایش وجود دارد، اما به نظر می رسد او پس از فیلم های آسمان زرد کم عمق و بیگانه، که مخاطبان خاص خود را داشت، این بار در تازه ترین اثرش کمی متفاوت با لحنی غیر جدی به فیلم پرداخته و نگاه ویژه تری از لحاظ کمیت به مخاطبان فیلم خود داشته است.
با این وجود با حفظ همان دغدغه ها، جهان بینی و دنیای متفاوت، مهم ترین تغییر را در جذابیت در نوع روایت به فیلم جدیدش داده است که یکی از نقاط قوت کار او به شمار می آید. من دیه گو مارادونا هستم، داستان اختلاف خانوادگی دو خواهر و نویسنده متقلبی است که در برابر تهدید یک بیمار روانی مجبور می شود هرچه سریع تر داستان نیمه کاره خود را که مربوط به اعضای خانواده اش است تمام کند. در این میان هسته اصلی داستان بحران برخورد یک سنگ به شیشه و شکسته شدن آن باعث بر هم خوردن رابطه خانوادگی و دعوای فامیلی می شود که لحظات و موقعیت های طنزی را شکل می دهد. در این فیلم همانند بیشتر آثار گذشته فیلمساز، دوباره مرز میان واقعیت و دنیای ذهنی پیش کشیده شده و دغدغه انسان و ارتباط او با یکدیگر را در جامعه امروز که به گفت و گوی مشترک نمی رسند بیان می کند. فیلمی پربازیگر و شلوغ که هر یک از شخصیت ها نماینده قشری از جامعه هستند و در عین حال دنیای متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند. وی در تازه ترین ساخته اش نویسنده ای را دستاویز قصه اش قرار داده تا نگاهی هم بر موضوع کپی رایت و سرقت ادبی داشته باشد و مثل همیشه آن را مورد نقد قرار دهد و از سویی دیگر جولانگاهی برای خود یابد تا بتواند دو پایان را برای داستان خود تصویر سازی کند. پایان اول داستان فیلم تلخ و پایان دوم داستان بسیار مفرحانه به انتها می رسد. اما نام کنجکاو برانگیز فیلم برای همه جلب توجه کرده و تصور ارتباط مضمون فیلم به فوتبال را می دهد، در حالی که فیلم برخلاف نامش ربطی به فوتبال ندارد. دیه گو مارادونا ستاره آرژانتینی در سال ۱۹۸۶ با دست توپ را وارد دروازه تیم ملی انگلستان کرد که این گل تقلبی آرژانتین را قهرمان جهان کرد. گره اصلی فیلم فقط به شخصیت مارادونا ارتباط دارد و احتمالا برای توکلی میان حرکت مارادونا و اصابت سنگ به شیشه معنایی کنایی وجود داشته که به ناپایداری حقیقت می تواند اشاره داشته باشد. بی شک دقت توکلی در جزئیات نشان از ذهن هدفمند، خلاق و اشراف او بر همه اجزای فیلم است و توانایی او را برای تجربه لحن دیگری از فیلمسازی به شایستگی عرضه و نمره مثبت دیگری را در کارنامه وی ثبت کرد.
خرداد ۹۴
یادداشت فیلم من دیه گو مارادونا هستم
مارس 15, 2018
لینک کوتاه: https://mona-karimi.ir/8S27l