مترجمان دریچه و روزنه های ورود به فرهنگ نمایشی کشورهای دیگر هستند
ساناز فلاح فرد دانش آموخته مترجمی زبان فرانسه علاوه بر ترجمه نمایشنامه های خارجی، رمان ها و فیلم های متعدد به کارگردانی مستندهای گوناگون از جمله مستند ژوئل پومرا و کمپانی لویی برویار، تهیه شده در کشور فرانسه و چندین اثر دیگر پرداخته است. او هم چنین تجربه ایفای نقش در چند مجموعه تلویزیونی از جمله فرات(مازیار میری)، خانه کوچک ما(عاطفه خادم الرضا) و قشنگ تر از ستاره(علی اکبر ذاکری) و چندین نمایش از جمله عَشَقه(محمد رحمانیان)، طبقه هفتم(نمایش مشترک ایران و فرانسه در پانزدهمین جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی) و هفت(یاسر خاسب) را دارد. با وی دقایقی به گفتگو می نشینیم تا از شرایط نمایش و وضعیت ترجمه متون هنری در این روزها جویا شویم.
شما دانش آموخته مترجمی زبان فرانسه هستید و با نگاهی به رزومه تان علاوه بر ترجمه متون، کارگردانی ،نمایشنامه خوانی و تهیه کنندگی مستند و بازیگری هم دیده می شود. ارتباط همه این فعالیت ها را با ترجمه چگونه می بینید و کدام برایتان اولویت دارد؟
طبیعی است که رشته¬های هنری هرکدام با هم ارتباط محتوایی و ساختاری دارند. به نظر من همان طور که اجزای مختلف بدن در شکل گیری شخصیت و زندگی ما نقش دارند، شاخه¬های هنری نیز در شکل¬گیری کاراکترکاری و هنری ما نقش به سزایی ایفا می کنند. همان گونه که موسیقی ریتم دارد و آن را به ما می¬آموزد، ترجمه، تعابیر و معانی کلمات و جملات و ارزش¬های هریک را برایمان یادآور می-شود که همه این ها مکمل هم هستند. آنچه که مهم است انتخاب یک شاخه تخصصی است و بقیه فعالیت ها به عنوان مکمل در کنار حرفه تخصصی قرار می گیرند. شاخه اصلی و کاری من ترجمه داستان و نمایشنامه است و بقیه فعالیت هایم مکمل و ثانویه هستند.
چراترجمه خود را به سمت آثار دراماتیک سوق دادید؟
ترجمه به شکل عمومی یک فن و تکنیک است، ولی وقتی که تخصصی می¬شود در همان زمینه گرایش ویژه پیدا می¬کند و با آن عجین می¬شود. در رشته های هنری، ترجمه تخصصی نوعی هنر و بازآفرینی اثر هنری محسوب می¬شود، همان گونه که به نظر من ترجمه مباحث پزشکی هم نوعی طبابت و ترجمه متون مذهبی نوعی عبادت است.
چه دلایلی باعث می شود تا نمایشنامه ای را برای کارگردانی انتخاب کنید؟ کارگردانی چه تاثیری در رویکرد اصلی شما در ترجمه دارد؟
من با کارگردانی آثار نمایشی، چه نمایشنامه¬خوانی، صحنه¬ای یا رادیوتئاتر، به مشکلات نویسندگی و ترجمه بیشتر پی می¬برم و با این تجربه ها سعی می کنم اشکالات ترجمه های بعدی خودم را که بیشتر در اجرا نمایان می شوند برطرف کرده یا کاهش دهم، چون نمایشنامه متنی است که برای اجرا نوشته می¬شود نه برای خواندن. بسیاری از ترجمه¬ها به دلیل عدم آشنایی مترجم با مباحث کارگردانی توسط بازیگران و گروه اجرایی، دستخوش تغییر و دستکاری می¬شوند و این اتفاقی است که دوست ندارم برای ترجمه¬هایم بیفتد. به همین دلیل در کنار ترجمه به بازیگری و کارگردانی هم می¬پردازم و از این هماهنگی و به روز رسانی خودم همواره در ترجمه آثار نمایشی بهره برده ام.
مترجم به خلق اثر روح می بخشد و در واقع خالق دوم اثر است. نظر شما چیست؟
به نظرم ترجمه فقط فهم زبان مقصد و مبداء نیست، بلکه به فهم سومی نیاز دارد و آن درک اثر و سوژه مورد ترجمه است. مترجم ادبیات موجود در اثر خارجی را از فیلتر ذهنی و ادبیاتی خود عبور می¬دهد و با ملاحظات فرهنگی و هنری خود و معادلسازی¬های مناسب، آن متن را برای مخاطب کشورش تبدیل می¬کند. به همین دلیل بسیاری از ترجمه¬ها با هم متفاوتند. من ترجمه را علاوه بر تکنیک و فن، نوعی هنر قلمداد می¬کنم که خوانش و بازآفرینی اثر ادبی و هنری است. اگر ترجمه صرفا فن و تکنیک باشد، همه ترجمه¬ها باید شبیه هم باشند. این دایره ادبیات، دانش، واژه¬شناسی مترجمین و طبع لطیف و روحیه هنری هر یک از مترجمان، به اثر ادبی جنبه هنری و ویژه ای می¬دهد. این گونه است که تعدادی به دل می¬نشینند و تعدادی خشک و بی¬روح می¬شوند.
دشواری های کار ترجمه به ویژه در زمینه هنری چیست؟
برای پاسخ به این سئوال فقط به یک بیت از حافظ اشاره می¬کنم تا بدانیم که سختی و دشواری انتقال این مفاهیم تا چه حد است و برای تبدیل به زبان بیگانه، فقط با دو مصرع نمی¬توان آن را بیان کرد. باید صفحات زیادی نوشت تا این یک بیت حافظ را معنی و تعبیر کرد: دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ، گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند.
به نظر شما تفاوت ترجمه نمایشنامه با متون دیگر در چیست؟
نمایشنامه، متن یا دستورالعمل برای اجراست و نه کتابی برای خواندن، به همین دلیل متن نمایش مخاطب خاص دارد. نمایشنامه را باید طوری ترجمه کرد که علاوه بر روان خوانده شدن، روان هم اجرا و بیان شود تا گروه بازیگران و کارگردان را به تکلف نیندازد. کار دیگر مترجم در ترجمه نمایشنامه، انتخاب نوع آثار و ارائه آنها به بدنه تئاتر کشور است. مترجمان دریچه¬ها و روزنه¬های ورود به فرهنگ نمایشی کشورهای دیگر جهان هستند. کسانی که دو یا چند زبان بیشتر می دانند وظیفه دارند در فرهنگ بیگانه تحقیق و تفحص کرده و مناسب ترین و بهترین¬ها را برای جامعه هنری و نمایشی خود انتخاب کنند تا نویسندگان و کارگردانان جوان با آشنایی آثار نمایشی روز جهان، در رشد و شکوفایی تئاتر ملی خود پویا و کوشا شوند. به منظور تحقق این هدف اخیرا پروژه بزرگی را با عنوان “درام معاصر فرانسوی” در انتشارات علمی و فرهنگی آغاز کرده¬ام که شاید در نوع خود بی نظیر یا کم نظیر باشد. در این مجموعه سی اثر نمایشی از بین ده ها درام معاصر فرانسه انتخاب و توسط اینجانب،محمود گودرزی، راحله فاضلی، سحر وفایی تاج خاتونی و محمد بهارفر به زبان فارسی ترجمه شده¬اند. این نوید را می¬دهم که مجموعه فوق در مراحل پایانی است و به زودی از طرف انتشارات علمی و فرهنگی برای عرضه و استفاده هنرمندان روانه بازار نشر خواهد شد.در این جا بر خود لازم می¬دانم از همکاری¬ها و مساعدت¬های مدیرعامل محترم این انتشارات آقای دکتر مسعود کوثری که با حمایت¬های خود زمینه تولید این مجموعه را فراهم کرده¬اند تشکر کنم.
کمی از تجربه های خودتان در ملاقات با کمپانی های تئاتری بگویید. روند نمایش در دنیا به چه شکل است و چه تفاوت هایی با کشورمان دارد؟
از آن جایی که در حوزه تئاتر مطالعه فراوان دارم سعی می کنم به تماشای بیشتر آثاری که اجرا می شوند بنشینم تا روند نمایش در دنیا را پیگیری کنم. به همین دلیل با کمپانی های تئاتری فرانسه و ترکیه در ارتباط هستم و بیشتر دوستانم بازیگران، کارگردانان، موسیقیدانان و نویسندگان ترک و فرانسوی هستند. به طور مثال در آخرین سفری که به فرانسه داشتم با کمپانی لویی برویار به سرپرستی آقای ژوئل پومرا که متون ایشان را هم ترجمه کرده ام و کمپانی تئاتر آفتاب به سرپرستی خانم آرین موشکین ملاقات کردم و از کمپانی پاددیو که دوره تئاتر فیزیکال را در آن گذراندم و مدرسه تئاتر فیلیپ ژانتی پاریس بازدید نمودم. مستندی نیز تهیه کردم که در مراحل فنی قرار دارد. در این اثر تفاوت های اجرایی و نحوه کار این کمپانی ها را بررسی کردم و حتی برای اجرای این گروه ها در ایران گفتگوهایی انجام دادیم که بسیار مورد استقبال طرفین قرار گرفت. اما مسئله اصلی که تاکنون مانع این امر شده تفاوت در برنامه ریزی است، به طور مثال این کمپانی ها با نظم بسیار برنامه دو سال آینده خود را می بندند و دقیق می دانند چه تاریخی در کدام شهر یا کشور و کدام سالن و چند روز اجرا دارند. در صورتی که نمی توان به دلیل مسائل موجود در حوزه نمایش در کشورمان، نحوه مدیریت سالن ها، سیاست های این حوزه و.. به آن ها برنامه دقیق داد و متاسفانه از آشنایی نزدیک با این گروه های حرفه ای فعلا محروم شده ایم. شاید بتوان با همکاری تئاترها یا سرمایه گذاران خصوصی این امر را محقق کرد که بی شک این کار هم سختی های خود را خواهد داشت. نباید شرایط اجتماعی و فرهنگی جوامع را نادیده گرفت.
تئاتر در کشور ما با امکانات حاضر بسیار خوب است و بسیاری از کارهای روی صحنه سرشار از خلاقیت و نوآوری هستند. ولی این را هم باید در نظر بگیریم که تبادل و هم اندیشی، همیشه و در تمام اعصار به پیشرفت و بهتر شدن کمک کرده است. بنابراین امیدوارم با این فعالیت ها، زمینه تبادلات نمایشی با دیگر کشورها، بیش از پیش فراهم شود و برای همه عزیزان ایرانی که در این زمینه می کوشند و ما را یاری می کنند آرزوی موفقیت دارم.
تاریخ گفتگو: دی ۹۵
— روزنامه هنرمند —
گفتگو با ساناز فلاح فرد
می 30, 2018
لینک کوتاه: https://mona-karimi.ir/9CBuD