از دریچه نگاه یک زن
پیمان معادی که پیش از این به عنوان فیلم نامه نویس و بازیگر فیلم های اصغر فرهادی در عرصه سینما ظاهر می شد، این بار در اولین اثر سینمایی خود با انتخاب ترکیب متفاوت بازیگران، فیلم برداری سیاه و سفید ،….کنجکاوی همگان را برای دیدن فیلم جلب نمود؟! نمایش برف روی کاج ها در سی امین جشنواره فیلم فجر در میان انبوه فیلم های ضعیف و متوسط اثر قابل قبول تری به شمار آمد و توانست عنوان فیلم منتخب تماشاگران را از آن خود کند. پرداختن به مضمون خیانت در فیلم ها قدمتی دیرینه در سینمای ایران دارد تا جایی که در جشنواره سی ام علاقه فیلم سازان به این موضوع تکراری افزایش یافته بود ، برف روی کاج ها توانست بسیار ملموس و با نگاهی متفاوت و این بار از دریچه نگاه یک زن درام را پیش ببرد، به گونه ای که به دام کلیشه نیفتد. رویا زنی هنرمند و پیانیست است که متوجه رابطه شاگردش با شوهرش (علی) می شود و از آن جایی که بسیار درون گراست( به شیوه اکثر هنرمندان) رفتار و واکنش هایش از درونیات او نشات می گیرد. فیلم نمایشگر طبقه متوسط جامعه است که زندگی یکنواخت و سردی را تجربه می کنند.
فیلم ساز شرایط را برای ورود مخاطب به دنیای آن ها فراهم کرده و او را در روند ریز مشکلات زناشویی قرار می دهد، دنیایی که انسان های تنها را زیر ذره بین خود قرار می دهد. موضوعی به روز در جامعه ما که خیانت زوج به یکدیگر و دل بستن هر یک از زوجه به فردی کم سن و سال تر یا بسیار بزرگتر از خود به وفور دیده می شود. ترک کردن خانه و همسر، شکست عاطفی زن که در نهایت منجربه کمبود عاطفی وی شده و یافتن جایگزینی برای خود پر کردن خلا عاطفی اش تا بتواند امنیت و داشتن تکیه گاه رادر میان مردمان کج خیال زمانه حس کند. جامعه ای که دیدن مرد در کنار زنی را ناپسند می داند و سریع دست به فرضیات و قضاوت نادرست می زند، در حالی که این قضاوت با وجود متاهل بودن مرد، قرار نیست عیبی برای مرد محسوب شود و همواره جسارت همراهی با یک زن برایش وجود دارد!!!!! ( اشاره به اول فیلم و قضاوت علی درباره زن همسایه در فروشگاه). در وصف حال علی، ضرب المثل کافر همه را به کیش خود پندارد صدق می کند که بسیار آسان درباره دیگران قضاوت می کند و نگاه ما را تا حدودی به محوریت فیلم معطوف می نماید. فیلمساز سعی داشته با سیاه و سفید کردن، سردی،تلخی و…. را بیشتر عریان کند، در صورتی که زندگی این زن به خودی خود و با انتخاب عنوان فیلم،گنجاندن نشانه هایی در فیلم مثل دست های رویا زیر بغل به دلیل سرما، پوشیده بودن برف در خیابان ها، خرابی شوفاژ رویا که برای راه اندازی آن اقدام می کند و.. همه این حس را القا می کند و از در راه بودن رویدادی تلخ خبر می دهد که می تواند نشانگر از بین رفتن گرما و صمیمیت خانواده نیز به نظر آید و لزومی به این شیوه فیلم برداری ضروری محسوب نمی شد. لحن فیلم استوار است و برخلاف فیلم هایی که با تمرکز روی خیانت، ناخودآگاه به سمت فمینیست کشیده می شوند و مردان درآن به زنان ظلم کرده و زنان در مقابل درصدد نابودی مردان برمی آیند، برف فیلمی فمینیستی تلقی نمی شود. فاصله سنی بسیار میان علی و رویا نکته ای است که باید توجه بیشتری نسبت به این انتخاب صورت می گرفت، اما حضور علی در ابتدا و انتهای فیلم فرصتی را فراهم می کند تا با رویا در رویارویی با این کشمش همراه شده وخرد شدن تدریجی او را احساس کنیم. هم چنین حضور کم رنگ اما پرحاشیه علی، منجر به این شده که تا بخشی از فیلم اورا در نقش منفی و خیانتکار به همسرش تلقی نکرده و احساس شود که درباره او قضاوت عجولانه شده است. در چرخه این زندگی، همه به نوعی حرف نمی زنند و ناگفتنی های زیادی دارند. علی از آن چه در دل دارد به رویا نمی گوید و فاصله میانشان ایجاد می شود، رویا از خودش با نریمان سخن نمی گوید، صمیمی ترین دوست رویا و همسرش موضوع خیانت علی را عنوان نمی کنند، مبادا زندگی شان از هم بپاشد. این که آیا اگر ما در این شرایط قرار بگیریم ،خیانت همسر دوستمان را به او می گوئیم یا نه؟ وکار صحیح چیست؟ سوالی که به آسانی نمی توان پاسخی برای آن یافت. نقطه عطف ماجرا پس از تماس رویا با (نسیم) شاگردش مبنی بر غیبتش و مطمئن شدن از رابطه شوهرش با نسیم از طریق پرهام ( دوست نسیم) شکل می گیرد که در آن لحظه زندگی خود را فروپاشیده می بیند، پس آرام و منطقی پایش را از زندگی کنار می کشد(برخلاف برخورد زنان دیگر در چنین شرایطی) و به گونه ای در خود خرد می رود. برخورد رویا با این موضوع که گاهی زنان دیگر را به سرزنش او وامی دارد، جدید و متفاوت تلقی می شود. او سال هاست زندگی خود را از دست رفته می بیند، اما اکنون به یقین رسیده که کانون خانواده اش از هم پاشیده است. البته جای خالی فرزند در خانه بسیار خودنمایی می کند که منجر به ایجاد چنین فضای بی روح و بی انگیزه ای برای کنار هم بودن زوج شده است. رویا نیزدر طول فیلم عنوان می کند که اوایل میلی به داشتن فرزند نداشته است و اکنون علی این میل را ندارد که خود می تواند ریشه در بسیاری عوامل داشته باشد. واکنش رویا تنها به پاک کردن انگشت نسیم از پیانو، دور انداختن لیوان … آشکار شده و آن چه به او انگیزه زندگی و جبران خیانت می دهد، دادن فرصتی به خود برای شروعی دیگر است، حتی اگر مطمئن باشد با نریمان پسر همسایه به جایی نمی رسد و او هم در نهایت یکی همانند شوهرش می شود. حس اثبات به خود که می تواند دل به فرد دیگری نهد و او را وارد زندگی اش کند و مردی او را معشوقه خود بپندارد. پس فرصت عاشقی و زندگی برای او نیز وجود دارد. این آشنایی در گرد هم جمع شدن همسایه ها در جلسات ماهانه……. اوج می گیرد. نریمان پسر شوخی که توجهش به رویا جلب شده و اکنون قصد نزدیکی بیشتر به او را دارد. زمانی که رویا به اوج رابطه با نریمان رسیده و از طریق او اعتماد به نفس رانندگی را نیز یافته و می تواند پناه جدیدی پیدا کند ،سر بزنگاه احساسی علی با اظهار ندامت برمی گردد و این بار مخاطب دچار شوک ناگهانی می شود. علی از رویا می خواهد تا فراموش کند و به زندگی برگردد، رویا ایستادگی کرده و صادقانه از علاقه و رابطه اش با مردی می گوید، تا جای هیچ پنهان کاری نباشد. صداقتی که فقط در زن دیده می شود. در نسخه جشنواره چهره علی پس از شنیدن دیالوگ کوبنده رویا که سرشار از شک برای ادامه زندگی با رویاست دیده می شود، در حالی که در اکران فیلم، ارتباط غیر کلامی در چهره حذف شده است. پایان فیلم نیز به دور از شعار، کلیشه ،تکرار و بسیار متناسب و منطقی صورت می گیرد. پایانی که هردو را در یک شرایط مساوی قرار داده تا بخشش دیگری، منوط به قضاوت مخاطب شود.
تیر ۹۲
یادداشت فیلم برف روی کاج ها
مارس 14, 2018
لینک کوتاه: https://mona-karimi.ir/nG7g3