چالش عواطف مادرانه و زنانه
گیتا نخستین فیلم بلند مسعود مددی کارگردان سینماست که به شکل مشترک با میترا تیموریان به نگارش درآورده است. این فیلم سال گذشته در بخش نگاه نو سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد که موردتوجه مردم نیز قرار گرفت. گیتا داستانی مادرانه دارد و فضای فیلم در بستر روابط مادر و فرزندی پیش می رود. گرچه ایده فیلم بارها در سینمای ایران به اشکال مختلف تکرار شده ولی گیتا با روایتی خاص و متفاوت به این مقوله پرداخته است. دقایقی را به گفتگو با وی درباره کم و کیف ساخت گیتا اختصاص داده ایم که در ادامه می خوانید.
پس از تجربه ساخت فیلم های کوتاه و ویدئویی چطور به فکر ساخت فیلم بلند افتادید؟ در حالی که زودتر از این منتظر اثر و فیلم بلند از شما بودیم!!
بله کمى زمان به درازا کشید. درباره فیلم اول شاید حساسیت انتخاب موضوع بیشتر باشد و همیشه فکر می کردم باید به فیلمنامه ایده آلى برسم. پس از نگارش و پیگیرى دو فیلمنامه پیش از گیتا که امکان ساخت آنها فراهم نشد بالاخره فرصت به گیتا رسید. گاهى دیر می شود ولى اکنون چنین احساسى ندارم و باید از جایى شروع می شد. وافعیت این است که براى شروع فقط اراده شما کافى نیست و چند خان (مرحله)جدى پیش روى شماست.
ایده گیتا از کجا حاصل شد و همکاری با میترا تیموریان نویسنده کار چگونه به وجود آمد؟
ایده اصلى فیلمنامه را خانم تیموریان مطرح کردند. این ایده به دلیل توجه به یک وضعیت ویژه در خانواده و رابطه بین مادر و فرزند امکانات داستانى قابل توجه و خاصى داشت. پس از بحث فراوان و بررسى ایده، ظرفیت داستانى آن ما را مجاب کرد که نگارش فیلمنامه آن را جدى بگیریم.
با توجه به محتوای فیلم همکاری با یک خانم در جهت تلطیف کردن فضای داستان و زنانگی موثر بوده آیا به این دلیل از وی بهره بردید؟ توضیح دهید؟
ایده و نگاه موجود در فیلمنامه مادرانه و زنانه است. طبیعى است که خانم تیموریان به جزییات و ظرایف این روابط دقیق تر پرداختند. مهمتر این که ایده اولیه نیز متعلق به خود ایشان است که بعد از گفتگوها و چانه زنى هاى معمول و طولانى به داستان مورد نظر تبدیل شد.
پرداختن به موضوع مقدس مادر در فیلم های بسیاری کار شده است و البته همیشه جای کار دارد. اما این بار تازگی و تفاوت در نوع پرداخت روایت دیده می شود. درباره آن توضیح دهید؟
بی تابى مادر براى فرزند با توجه به فرهنگ و سنت زیستى ما امرى اجتناب ناپذیر است. گاهى این احساس و عشق عمیق که به بى تابى و اضطراب منجر می شود پیامدهاى ناگوار هم ایجاد می کند. شاید مهمتر از هر نکته اى ذکر این موضوع باشد که این عشق و وابستگى زیاد می تواند مانع تصمیم و عمل مناسب مادرانه شود، در این صورت امکان آسیب دو طرفه وجود دارد. شخصیت گیتا بخشى از این موضوع است که به دلیل عدم کنترل عواطف شدید مادرى دچار اشتباه مى شود. رسیدن به روایتى تازه و متفاوت براى چنین شخصیتى کار دشوارى بود ولى در زمان قابل قبول و کار زیاد شکل گرفت.
آیا می توان فیلم گیتا را فیلمی زنانه به حساب آورد؟
در حال حاضر درست یا اشتباه به هر فیلمى که شخصیت اصلى زن یا دختر داشته باشد این صفت اطلاق می شود. موقعیت داستانى فیلم گیتا متناسب با رویدادهاى تعریف شده، جنبه هایى جدى از خصوصیات درونى مادرانه و زنانه را بروز می دهد. حالا با این وصف دست شما کاملا باز است که آن را مادرانه یا زنانه هم بنامید.
نام فیلم پیش فرض قهرمان بودن را در ذهن تداعی می کند. قهرمان در فیلم شما چه کسی است؟ابتدا تصور می شدکه متین که به خارج رفته قرار است قهرمان فیلم باشد ولی بعد نگاه ها متوجه گیتا شد. دراین باره بگویید!!
ترجیح می دهم از عنوان شخصیت محورى استفاده کنم. بله عنوان فیلم این پیش فرض را بوجود مى آورد و از دید من تاکیدى جدى و موثر بر این نکته است که قرار است به او بپردازیم و داستان او را دنبال کنیم.
اگر به فیلم شما انتقاد شود که به موضوعی تکراری و کلیشه ای پرداختید چه می گویید؟ و تفاوت این کار را در مقایسه با کارهای مشابه این چنینی چه می دانید؟گیتا به دنبال بیان چیست؟
کلیشه و قرارداد همیشه است. اگر بتوانیم در قالب داستانى موثر و نگاهى متفاوت از این قراردادها بهره ببریم راه درستى رفته ایم. در غیر اینصورت هر انتقادى قابل توجه است.
آیا می توان گفت پیرنگ اصلی داستان رابطه مادر و فرزندی است؟
به نوعى اهمیت بر همین رابطه مادر فرزندى است. توجه به جایگاه هر کدام و نیازهاى آنها در این ارتباط موضوعى روان شناسانه هم تلقی می شودکه همیشه مورد بحث کارشناسان است. به شکل مشخص بخشی با اهمیت از فیلم، به این رابطه و تبعات ناشى از تصمیم گیریهاى حیاتى و تاثیرگذار در زندگى پدر و مادر با فرزندشان مى پردازد. در واقع عارضه غم یا شادى نتیجه عمل ماست ولى براى گیتا غم مى تواند همراه با عذاب وجدان ناشى از تصمیم غلط هم باشد.
فکر می کنید بحران شخصیت اصلی می تواند برای مخاطب تبدیل به مسئله شود؟
به نظرم بحران فیلم اشاره به یک موضوع ملموس و جدى کمتر پرداخت شده دارد. ملموس بودنش به دلیل تجربه هاى مشترک و موقعیت مشابه اى است که در اطراف ما نمونه هایى از آن براى به اشتراک گذاردن احساس و عواطف مان وجود دارد. ولى احتمالا کمتر فکر کرده ایم که مسئله اى در این حد چگونه میتواند به بحرانى عمیق و سخت تبدیل شود. به این ترتیب خوش بین هستم که فیلم مخاطب خودش را پیدا کند.
بخش هایی از فیلم گویی قرار بوده شکل معمایی به خود بگیرد. لزوم بهره گیری از وجه معمایی در طول روایت داستان چه بود؟
این که گیتا به زمین و زمان شک کند و همه چیز را از دست رفته ببیند نکته مهمى در داستان است. مهم دامن زدن به تردیدهاى گیتاست که ترجیح دادم براى نشان دادن اشتباه گیتا در شرایط بحرانى و عدم تعادل او تصویر واقعى ترى بسازم. طبعا اگر این احساس در لحظاتى هر چند کوتاه به تماشاگر نیز سرایت کرده و او را دچار چالش کند تصویر دقیق ترى از شخصیت گیتا ارایه شده است.
چقدر در این زمینه مطالعه داشتید و از اصول روانشناسانه در فیلمنامه بهره گرفتید؟
ذات موضوع خواسته یا ناخواسته روان شناسانه است. بیشتر از اینکه توجه اى ارادى به چنین اصولى داشته باشیم آشنایى با ظرافت ها و ویژگى هاى این نوع رابطه بخشى از توانایى خانم تیموریان بود که در زمان نگارش، متناسب با شخصیت ها و رویدادهاى از پیش تعریف شده داستان، به آن توجه مى شد. در واقع هر جا به تفسیر یا بحثى روان شناسانه منجر شود بى شک از دل داستان و نیازهاى داستان استخراج شده است.
با توجه به فضای تلخ آغاز فیلم، آیا در جریان روند فیلم به تم امیدوارانه آن فکر کردید؟
شخصیت گیتا پس از طى کردن بحران عاطفى شدید به مادرانگى و بلوغ بیشترى مى رسد، او از فاجعه عبور می کند و به آرامش نسبى می رسد و این بار اتفاق بزرگترى افتاده است، او حالا مادرتر است. او می داند که از این به بعد با عشق به همسر و زندگى تازه اى که در راه دارد مى تواند امیدوارانه به حیاتش ادامه دهد. امید را نمی توان شعارداد، امید را باید زندگى کرد. گیتا به سادگى و ساده لوحانه به امید نمی رسد ،بلکه عمیقا آن را احساس می کند.
چرا عده ای فیلم و قالب داستان را مناسب مدیوم تلویزیون و تله فیلم می دانند. نظرتان در معیار تفکیک این دو چیست؟
حتما از خودشان بپرسید. در صورتى که توان توضیح آکادمیک این مطلب را داشته باشند من هم صمیمانه از نظرشان استفاده می کنم.
کمی درباره رنگ پردازی فیلم بگویید. به نظر می رسد کیفیت رنگ آمیزی فیلم در سالن سینما به شفافیت HD نیست. چرا؟
این ماجراى ناگوارى است. متاسفانه بیشتر سالن هاى سینماى کشور فیلم را با نسخه E نمایش مى دهند. کیفیت این فرمت پایین است و تا زمانی که سالن ها مجهز به D سینما نشوند این مشکل براى همه فیلمهاى تولیدى وجود دارد. در حال حاضر فقط سینماهایى که با فرمت D پخش مى کنند امکان قضاوت بهترى را به وجود مى آورند.
چقدرتلاش کردید فرم و محتوا در یک راستا حرکت کند و از یکدیگر جلو نزند؟
به نظرم فیلم فقط فرمول نیست. هر زمان رویدادها و اشخاص داستانى را متناسب با ضرورت هاى داستان بنویسید فرم و محتوا نیز بصورت تنیده شده شکل مى گیرند. فقط لازم است به خود داستان فکر کنیم.
به نظر می رسد به سینمای قصه گو علاقه مندید. نظرتان درباره این نوع سینما چیست؟
بله علاقه مندم. راستش فکر می کنم قصه همه جاى زندگى ما است و در هر چیز دور و بر نشانه هایى از آن دیده مى شود. به نظرم قصه گویى بسیار دشوار است و موفقیت در این بخش مستلزم تمرین و کار مستمر است تا بتوانیم داستانى را تعریف کنیم که بسیار سخت است. در این میان لحن و بیان را هم باید به آن اضافه کنید. این وضعیت در سینما پیچیدگى هاى دیگرى هم دارد و این براى من یک چالش دوست داشتنى است و گاهى فکر می کنم از این طریق بهتر می توانم با تماشاگر ارتباط برقرار کنم.
انتخاب زوج حمیدرضاآذرنگ و مریلا زارعی چگونه بود؟ با توجه به این که بار اصلی روایت داستان بر دوش مریلا زارعی می چرخد!!
زمان نگارش فیلمنامه تصورمان از شخصیت گیتا بر روى خانم زارعى و توانایى قابل قبول ایشان بسته شد و امیدوار بودیم بتوانیم علاقه شان را به همکارى جلب کنیم که خوشبختانه ایشان نیز پذیرفتند. به هر صورت نقش خانم زارعى در داستان گیتا بسیار تعیین کننده بود و پیش از هر فرد دیگرى باید روى او متمرکز مى شدیم. در ادامه حضور آقاى آذرنگ باعث دلگرمى من شد و این چنین گیتا و امیر داستان بوجود آمدند.
درباره حضور فیلم در جشنواره های مختلف جهانی و استقبال از آن توضیح دهید؟
فیلم گیتا پس از جشنواره ملى فجر ، در جشنواره هاى اوهاکاى مکزیک و کالورسیتى آمریکا حضور داشته که با استقبال خوبی همراه بوده که به زودى پس از اعلام رسمى ، اخبار جدیدى درباره حضورفیلم در جشنواره هاى دیگر نیز اعلام مى شود.
تاریخ گفتگو: دی ۹۵
— روزنامه هنرمند —
گفتگو با مسعود مددی
می 8, 2018
لینک کوتاه: https://mona-karimi.ir/BofAn