بازیگری یعنی ریسک
پخش سریال کلاه پهلوی در سال ۱۳۹۱، مخاطبان تلویزیون را با چهره تازه ای از بازیگران نسل جوان آشنا کرد که ایفاگر نقش اصلی و مهم در سریال بود. امیرعلی دانایی در طول ۸ سال فیلمبرداری سریال بیگ پروداکشن کلاه پهلوی و پس از دیده شدن در قاب تلویزیون پیشنهاد بازی در دو نمایش و فیلم سینمایی سه درجه تب را پذیرفت. وی پس از پایان پخش سریال تصمیم گرفت تا آگاهانه تر به گزینش های پیشنهادی دست بزند و بر روی ایده آل های ذهنی خود که همکاری با پیشکسوتان سینما بود تمرکز نماید، حتی اگر مستلزم صبر در طولانی مدت باشد. در همین حین فیلم سینمایی اشباح به کارگردانی داریوش مهرجویی فرصت مناسبی را فراهم کرد تا بخشی از رویای او در بازیگری محقق شود. همکاری با داریوش مهرجویی و ایفای کاراکتری که بسیار از او دور بود از دانایی بازیگری توانمند و با تجربه در سینما ساخت و نشان داد با وجود تحصیل در رشته فنی قابلیت نمایاندن استعدادهای خود در زمینه بازیگری را نیز دارد. پس از آن تجربه حضور در فیلم های سینمایی “این سیب هم مال تو” اثر سیروس الوند و “آذر، پرویز، شهدخت و دیگران” اثر بهروز افخمی را نیز داشت. دانایی در یک سال اخیر تجربه همکاری با دو کارگردان فیلم اولی را در فیلم های سینمایی آپاندیس و انزوا به عهده داشته است که انتظارها را به مراتب از خود بالاتر برد. به بهانه نقش آفرینی در دو فیلم سینمایی انزوا و آپاندیس با وی به گفت و گو می نشینیم.
به نظر می رسد بازیگر خوش شانسی هستید که در نخستین تجربه بازیگری در نقش اول سریال کلاه پهلوی در تلویزیون حضور یافتید و پس از آن فرصت همکاری با فیلمسازان پیشکسوت در سینما برایتان فراهم شد؟
خدارا شکر می کنم که کارنامه ای قابل دفاع دارم، اما اعتقادی به شانس ندارم و معتقدم همه انسان ها آن چیزی می شوند که برای خود تعیین کردند. پای آن چه امروز به عنوان کارنامه ام است تمام قد ایستاده ام و به نظرم هرچیز به جز زمان قابل جبران نیست و هرگز به انسان برنمی گردد. شاید اتفاقاتی که در کارنامه من افتاد مزد زمان هایی بود که صبر کردم تا پیشنهاد های مورد نظر به من داده شود
خوش شانسی لزوما به معنای قرار گیری به شکل اتفاقی در مسیر بازیگری نیست و گاه برای دانش آموختگان سینما نیز شرایط و فرصت تجربه با بزرگان به آسانی به وجود نمی آید!
بله حضور در سریال “کلاه پهلوی” به عنوان کار اول اتفاق بزرگی برای من بود و از بازیگران قدیمی و جدید سینما کسی را سراغ ندارم که با نقش اول همچون سریال کلاه پهلوی وارد کار شوند. جدا از افتخار همکاری با کارگردان بزرگی چون ضیاء الدین دری از بازیگران سریال بسیار آموختم. پس از اتمام سریال کلاه پهلوی نیز نقش اول فیلم سینمایی “اشباح” داریوش مهرجویی را کار کردم و سپس در فیلم سینمایی “این سیب برای تو” سیروس الوند و سپس در فیلم سینمایی “آذر،پرویز،شهدخت و دیگران” بهروز افخمی به نقش آفرینی پرداختم، اما از زاویه دیگر هم ببینید که ۸ سال در کلاه پهلوی تلاش کردم.
به نظرم این تلاش ۸ ساله ارزش دیده شدن و قدم گذاشتن در سینمای حرفه ای را برایتان داشت!
از زاویه دید شما درست است و خوشحالم که کار خود را از سریال کلاه پهلوی آغاز کردم و در این تردیدی نیست. ولی از زاویه دیگر باید گفت پخش سریال کلاه پهلوی از سال ۱۳۹۲آغاز شد و هم زمان فیلمبرداری نیز ادامه داشت، پس از گذشت ۱ سال از پخش کلاه پهلوی و از سال ۱۳۹۳ من وارد مارکت سینما شدم، چون پیش از ایفای نقش در سریال کلاه پهلوی کسی مرا نمی شناخت و به عنوان بازیگر فقط زمانی دیده می شوید که کاری از شما ببینند و پیش از بازیگری فقط بیلبورد تبلیغاتی داشتم.
در مدت حضور در سریال کلاه پهلوی پیشنهاد کار داشتید! تاثیری که این سریال در نخستین تجربه شما داشت چگونه بود؟
سریال کلاه پهلوی در بدترین زمان حداقل ۲۰ سال اخیر از تلویزیون پخش شد در واقع سال آخر دوره آقای احمدی نژاد بود و کسی فیلم نمی ساخت، همه نگران سرمایه هایشان بودند و تهیه کنندگان منتظر بودند تا ببینند دور بعد چه اتفاقی می افتد. کلاه پهلوی از من بازیگر تین ایجر در سینما نمی ساخت و حتی داریوش مهرجویی وقتی با دستیارش درباره من صحبت کرده بود تصور می کرد مردی ۴۵ ساله هستم و وقتی عکسم را دید متوجه شد که سن کمتری دارم و پس از آن منجر به حضورم در فیلم سینمایی اشباح شد. کلاه پهلوی برای من به لحاظ کار در پروژه بیگ پروداکشن جنبه آموزشی و دانشگاه را داشت،اما برای من مارکت نساخت و وقتی وارد فضای سینما شدم دیگر گریم کلاه پهلوی برایم آن آورد را نداشت و کار سخت تر بود. من در باندهای سینمایی نیستم و همیشه آن چه برایم اتفاق افتاده خواست خدا بوده است. در مدت ۸ سال پیشنهاد کار داشتم که در فیلم سینمایی کمدی” ۳ درجه تب” با رضا عطاران همبازی بودم، ولی پس از آن تصمیم گرفتم دیگر بازی نکنم، چون با فضای سینما هنوز آشنایی نداشتم و متوجه شدم که مسیر مشکل و پیچیده ای است. در واقع کلاه پهلوی کار مرا سخت تر کرده بود که نمی توانستم پس از ایفای نقش در سریال کلاه پهلوی در فیلم سخیفی بازی کنم و انتظار مخاطب از من بالاتر رفته بود. همیشه احساس می کردم جای من در کارهای داریوش مهرجویی، بهروز افخمی و کارگردانان بزرگ است.
پیشنهاد کار تئاتر هم در مدت زمان پخش کلاه پهلوی داشتید!
در این مدت دو تئاتر با ایوب آقاخانی کار کردم که اولین تجربه بازیگری در تئاتر نیز بود. در دومین تئاتر نیز بهروز افخمی مشاور کارگردان و مرجان شیر محمدی بازیگر کار بود که منجر به انتخاب من در فیلم سینمایی آذر،پرویز، شهدخت و دیگران شد. به نظرم هنوز در سینما به آن چه حقم بود نرسیدم، به همین دلیل حتی خود را بد شانس می دانم.
مگر دورنمای بازیگری خود را در سینما چگونه می بینید؟غیر از همکاری با بزرگان سینما و پیشرفت در این عرصه دغدغه دیگری دارید؟
دغدغه ام در سینما این نیست که در همه فیلم ها حضور باشم، بلکه دغدغه ام تاثیرگذار بودن به عنوان یک بازیگر است وگرنه با یک عکس نامتعارف می توان معروف شد و با معروفیت بسیاری از کارها را می توان کرد که متاسفانه بسیاری از بازیگران این کار را می کنند.
این تاثیرگذاری برای یک بازیگر چگونه تعریف می شود؟
این تاثیرگذاری فقط در بازیگری نیست، منظور تاثیرگذاری در قالب فردی است که در جامعه مطرح می شود. در واقع این فرصت به همه داده نشده و اکنون که به من داده شده ، من در قبالش وظایفی دارم. در حال حاضر علاقه مندانی به واسطه بازیگری پیدا کرده ام که با دقت به رفتارم، لباس پوشیدنم، نحوه برخوردم، میزان تحصیلاتم و.. می نگرند و برایشان مهم است. من نیز خود را ملزم به رعایت این موارد می دانم و این مقوله برایم اهمیت دارد.
ایفای نقش پرویز تجربه متفاوت تری برای شما رقم زد! شخصیت پرویز به لحاظ نوع گریم، بالا بودن سن ، داشتن دو فرزند و رهایی از زندان و مسیری که او را درگیر موضوع خیانت همسر می کند!
فیلمنامه انزوا را چندبار خواندم و چون اهل حفظ کردن دیالوگ ها نیستم به شکل داستانی می خوانم، حتی یادداشت هایی برای خود روی نقش ترسیم کردم. بسیار در قالب نقش پرویز فرو رفته بودم به اندازه ای که در زندگی شخصی به شدت منزوی شده و دو ماه درگیر کاراکتر بودم، کاراکتری که شرایط سختی داشت و داستان زندگی او به نوعی روی من تاثیر گذاشته بود و حتی درخواب تا حدی اذیت می شدم. مرتضی حالت های من و حتی زاویه مرا می شناخت و می دانست از چه زاویه و پلانی درست ترین بازی را انجام دهم.
چه ویژگی در شخصیت پرویز برایتان پر رنگ بود؟ با وجود دوری نقش از خودتان با چه راهکاری به آن رسیدید؟
اعتقاد دارم بازیگری و قرار گرفتن درکاراکترهای مختلف باید همراه با ریسک کردن باشد و اگر به توانایی خود اعتقاد داشته باشید باید آن را ریسک کرد. بازی در فیلم سینمایی اشباح هم ریسک بزرگی برایم بود چون من همیشه ورزشکار حرفه ای بودم و نشان دادن فیزیکی در قالب بیمار سخت بود و برای این کار حتی خود را لاغر کردم کاراکتر مازیار در فیلم اشباح و یا کاراکتر پرویز در فیلم انزوا به لحاظ سختی و وسعت نقش برایم ریسک و جذاب بود. اگر به من دو گزینه فروش فیلمی ۱۰ میلیاردی و فیلمی که نقش آن از من دور است پیشنهاد شود قطعا من پیشنهاد دوم را می پذیرم، چون در من چراغی روشن می کند. بازیگری نباید به کار روتین تبدیل شود که هم زمان بازیگر در چند کار حضور داشته باشد و وقتی بازیگر بداند قرار است اثری خلق کند باید با همه وجود برای کار انرژی بگذارد. همه فکر می کردند امیرعلی همیشه باید نقش پسر خوش تیپ را بازی کند و من به دنبال این بودم تا این را در ذهن ها بشکنم و ثابت نمایم که می توانم نقش های مختلف و حتی دور از خود را بازی کنم.
پرویز اکت های درونی بسیاری داشت که ایفای این نقش ها را دشوار می کند!
بله بسیار برایم جذاب بود، چون در دوره ای در سینما کار می کنیم که عملا بازی ها همه بیرونی است و من بازی بیرونی را به عنوان بازیگری که تازه وارد بازیگری شده بودم در فیلم سینمایی اشباح داریوش مهرجویی زودتر از بسیاری در سینمای ایران تجربه کردم. اما درونی بودن پرویز که بازی چشم نیز دارد به دلیل معاشرتی بود که با مرتضی داشتیم و او در من دیده است. شاید اگر بازیگر دیگری ایفای نقش می کرد نوع دکوپاژ و طراحی پلان به گونه ای دیگر بود.
درباره بحث قضاوت زودهنگام که پرویز را با صحبت های اطرافیان مبنی بر خیانت همسرش مواجه می کند بگویید! چگونه حس یک مرد ایرانی که دچار این چالش روحی عاطفی شده را در خود به وجود آوردید؟
به دلیل تحصیل در رشته علوم سیاسی، کتابی از دکتر سریع القلم اقتدارگرای ایرانی در عهد قاجار می خواندم که بسیار جالب بود. در این کتاب رفتارها و عادت های ما ایرانیان را ریشه یابی می کند و از دوره صفوی، قاجار، پهلوی تا امروز را بررسی می کند که چه عواملی باعث شده تا رفتارها در ایرانیان عادت شود و اصولا به بخش های منفی پرداخته است. حس می کنم همه ما مردهای ایرانی با درصدهای مختلف شکاک هستیم و با درصدهای مختلف قضاوت می کنیم که ریشه در مدلی دارد که در طول یک قرن در آن رشد کردیم. یکسری عادت ها در همه ما ایرانیان است و به همین دلیل این که بخواهم شک و قضاوت را در پرویز پیدا کنم تا حدی قابل انجام است و از جایی هم نوع دکوپاژ و کارگردانی به کار کمک می کند. نکته دیگر این که بازیگری حافظه خوب داشتن است به این مفهوم که شما بسیاری از موقعیت ها را زمانی در زندگی خود تجربه کرده و یا در زندگی اطرافیان دیده اید و وقتی کاراکتر را زندگی می کنید ناخودآگاه همان تجربیات به کمک می آید. در کلاه پهلوی نیز نقش را زندگی کردم و مجموع این ها کمک کرده تا شخصیت به این شکل دربیاید.
با بچه ها در فیلم چگونه ارتباط گرفتید ؟
تجربه پدر بودن را ندارم ولی مانند بچه های من بودند و دوستشان داشتم. آن قدر در نقش پرویز غرق شده بودم که به کاراکتر علی حتی در پشت صحنه توجه نمی کردم به دلیل این که پرویز پسرش را تا ۵ سالگی ندیده بود. هر چه در فیلم جلو می رفتیم رابطه پدر و پسری ما صمیمی، همراه با عشق، انرژی و خواستن می شد.
با توجه به اکران فیلم سینمایی آپاندیس به کارگردانی حسین نمازی از فضای فیلم و نقشتان بگویید!
آپاندیس نیز اثری اجتماعی است و گره های خاص و جالب فیلمنامه در طول داستان روابط کاراکترها برایم جذابیت داشت. با این که فضای فیلم در لوکیشن محدودی اتفاق می افتد اما پیچیدگی های آن می تواندبرای مخاطب جذاب باشد. این نقش در قیاس با کارهای دیگر توامان درونی و بیرونی است و زمینه هایی دارد که برایم خاص بود
فیلمبرداری آپاندیس در چه فاصله ای از فیلم سینمایی انزوا صورت گرفت؟ در هر دو اثر تجربه کار با فیلمسازان فیلم اول را داشتید!
بله. در حال حاضر تجربه کار با دو کارگردان فیلم اول را دارم و فیلم سینمایی آپاندیس را پیش از فیلم سینمایی انزوا بازی کردم. سهیل برخورداری دستیار حسین نمازی که پیش از این در تئاتر “غرب واقعی” آقای داریوش مهرجویی حضور داشت با من آشنا شد و فیلمنامه را فرستاد تا بخوانم و در نهایت با آقای نمازی دیدار و گفتگو داشتم. کار با حسین نمازی اولین کار من با کارگردان فیلم اولی بود و تلاش کردم تا آن چه از تجربه کار با کارگردانان بزرگ و پیشکسوت آموختم در فیلم آپاندیس پیاده کنم. در واقع تعامل خوبی با هم داشتیم و به نظرم خروجی کار بسیار خوب شده است.
آیا به ایفای نقش مکمل در سینما فکر می کنید؟
ترجیح من ایفای نقش اول است ولی بستگی به نوع کار دارد. به بهروز افخمی گفته بودم که دوست دارم با هم همکاری کنیم گفت در این فیلم نقشی ندارم ولی بعد از تمرین تئاتر گفت که نقشی را نوشتم تا بازی کنی! به هر حال نقش ایده الی نبود، اما پس از یک ماه نمی توانستم شانس بازی در فیلم بهروز افخمی با وجود کمیت نقش را از دست دهم. درست دیده شدن برای من مهم تر است وگرنه برای دیده شدن راه های زیادی وجود دارد. اگر کارگردان بزرگی سکانس کم ولی تاثیرگذار پیشنهاد دهد قبول می کنم.
با توجه به آغاز فعالیت شما از تلویزیون، آیا هم چنان تمایل به کار در تلویزیون دارید؟ اولویت شما کار در سینما،تلویزیون و یا تئاتر است؟
بستگی به نوع کار دارد، متاسفانه تلویزیون بخشی از مخاطبان خود را از دست داده است و زمانی در تلویزیون بازی می کنم که کاری هم سطح سریال کلاه پهلوی باشد. همیشه به دنبال پیشرفت هستم و مطمئنا پس از ایفای نقش در فیلم سینمایی انزوا، بازیگری در سینما برایم سخت تر می شود. علاقه من در درجه اول به سینما است، اما امسال تلاش می کنم زمانی که مشغول کار در فیلم سینمایی نباشم، در تئاتر حضور داشته باشم.
تاریخ گفتگو: آذر ۹۶
— روزنامه هنرمند —
گفتگو با امیرعلی دانایی
می 8, 2018
لینک کوتاه: https://mona-karimi.ir/aZvJY