هزار توی پنهان روابط زن و مرد
یلدا جبلی دانش آموخته دانشکده سینِما ، تئاتر با گرایش تدوین است. وی در ابتدا فیلمهای کوتاه و مستند نیلوفر خاوری، به پرده نارنجی دست نزن ، روز تولد پسرم ، مستند یک جای خالی، را ساخت و به تدوین سریال های اولین شب آرامش ،سریال تبریز در مه ،فیلم سینمائی بشارت به شهروند هزاره سوم و…….پرداخت. جبلی در مقام کارگردان و تدوینگر فیلم های تلویزیونی یک فنجان چای گرم و این جاده دوطرفه است را در کارنامه خود دارد. فیلم سینمائی داره صبح میشه نخستین فیلم بلند جبلی این روزها در گروه هنر و تجربه به اکران درآمده که اثری قابل قبول و خوش ساخت است. به بهانه تجربه ایشان در تدوین فیلم ها و ساخت این فیلم با او به گفتگو می نشینیم
شما تجربه کار تدوین را دارید و به آن علاقه مندید، چه شد به سمت ساخت اولین فیلم بلند سینمائی رفتید؟
در دانشکده با این ایده که قصد فیلمسازی دارم ، گرایش تدوین را انتخاب کردم ،که البته بعدها به خود تدوین بیشتر از کارگردانی علاقمند شدم ( البته تدوین به معنای درست آن نه فقط به معنای پلان به هم چسباندن) و در ادامه تحصیل در رشته تدوین و ضمن علاقه مندی به آن با توجه به اینکه از ابتدا با هدف کارگردانی وارد دانشکده شده طبیعتاً وارد مسیر فیلمسازی شدم .
آیا عقیده دارید که گفته می شود تدوینگر به نوعی کارگردان دوم کار است؟
بله در شکل مطلوب و حرفهای تدوین ، به این اعتقاد دارم.
تجربه تدوین و ساخت فیلم تلویزیونی تا چه حد در ساخت اولین اثر بلند سینمائی شما تاثیر داشت و به شما کمک کرد؟
تدوین که تأثیر بسیار زیادی داشت و دارد. به نظرم ساخت تله فیلم هم قطعاً مشق بسیار خوبی بود ، در رابطه با تله فیلم هایم باید بگویم که با توجه به اینکه با گروههای حرفهای اتفاق افتاد هر کدام برای من تجربه بسیار خوبی در بر داشت
ایده فیلم سینمائی داره صبح میشه چگونه شکل گرفت؟
پس از این تصمیم که میخواهم ساخت فیلمی چهار اپیزودی بسازم، به دنبال قصه هاو طرحهایی رفتم که توجهم را جلب کرده بود و شاید در یک یا چند خط گوشهای یادداشت کرده بودم ، از بین آن طرحها و قصه ها سه قصه داره صبح می شه جرقه زد و یکی از قصه ها هم که اقتباس از داستان کوتاهی بود و آن زمان خیلی درگیرش بودم . البته موضوعی که برایم مهم بود انتخاب و ساخت چهار قصه بود که دوستشان داشته باشم، به دغدغه هایم نزدیک باشند و مهمتر از همه اینکه این قصه ها با هم در ارتباط باشند.
همکاری دو نفره با سمیه تاجیک چگونه محقق شد؟ و چقدر با شما هم سلیقه بود؟
من و سمیه تاجیک قبلاً تجربه مشترک در چند تله فیلم داشتیم و این همکاری هم در ادامه همکاری های قبلی شکل گرفت . بله در بخشهایی کاملا هم سلیقه بودیم و در بخشهایی هم خیر که اتفاقاً بحث و گفتگویی که گاهی به دنبال این اختلاف سلیقه پیش میآمد کمک بیشتری هم می کرد
به نظر می رسد هر یک از داستان ها قابلیت فیلم کوتاه را دارد. ایده اپیزودیک کار کردن و تدوین موازی چطور به وجود آمد؟
فیلمنامه اپیزودیک بود ولی فیلم به شکل اپیزودیک روایت نمیشود ، و این ایده تدوین موازی هم تصمیمی بود که در مرحله تدوین گرفته شد . البته تصمیمی سخت بود به دلیل اینکه در این شکل از روایت در کنار چیزهایی که به دست می آوردیم، چیزهایی هم از دست میرفت . همین تصمیم و رسیدن به قطعیت در آن باعث شد که دوره تدوین داره صبح می شه خیلی هم طولانی شود
محاسن و معایب این که کارگردان خود تدوین فیلم را انجام دهد در چیست؟
به هر حال اینکه تدوین فیلم را تدوین گری دیگر به جز کارگردان انجام دهد این حسن را دارد که یک نگاه جدید به کار اضافه میشود و قطعاً اتفاق بهتری است . وقتی کارگردان فیلمش را تدوین میکند اول اینکه از یک فکر و نگاه جدید خودش را محروم میکند و دیگر اینکه یعنی اتفاقی که بیشتر رخ میدهد کارگردان نمیتواند خیلی راحت از پلانهایش بگذرد و معمولاً فیلمهای کارگردان تدوین گر مشکل ریتم پیدا میکند . البته من دررابطه با خودم و فیلمم به دلیل علاقه ام به تدوین باید بگویم که زمانی که فیلم را می ساختم بی صبرانه برای رسیدن به مرحله تدوینش توسط خودم هیجان داشتم. به همین دلیل از روزی که کار را شروع کردم مدام این دو مورد اول را به خودم تذکر میدادم و به همین دلیل در مسیر تدوین همفکری بسیار داشتم و در رابطه با ریتم هم فکر میکنم حتی کمی بیش از حد بی رحم با پلانهای فیلم برخورد کردم.
به عنوان فیلمساز ویژگی فیلمنامه را در چه می دانید؟
ویژگی فیلمنامه داره صبح می شه دیالوگ محور بودن آن وارتباط پیچیده و در هم تنیده کاراکترهای قصه هایش است. درواقع بیشترین لذت در تماشای داره صبح می شه برای مخاطبی است که متوجه ارتباط تمام کاراکترها و قصه ها با هم بشود
با توجه به گونه اجتماعی فیلم سینمائی داره صبح میشه، خودتان کار کردن در چه فضا و گونه ای را ترجیح می دهید؟
من سینمای قصه گو را دوست دارم، قصه گفتن در هر ژانری نه فقط در یک ژانر خاص .
چقدر به عاشقانه بودن فیلم تاکید داشتید و درباره پردیالوگی فیلم هم توضیح دهید؟
به هر حال فیلمنامه اینگونه انتخاب شد که فیلمنامه ای دیالوگ محور باشد ، که البته سختی و ریسک بسیار هم به دنبال داشت . از ابتدا در انتخاب قصه ها سراغ قصه هایی رفتم که هزارتوی پنهان روابط انسانی مخصوصا روابط زن و مرد را روایت کند ، عاشقانه هایی که مسیر متفاوتی را گذرانده اند ، و قضاوت که البته تم اصلی بود که کنار این داستانک های عاشقانه پرداخت به آن برایم مهم بود.
بازیگران را بر چه مبنا و معیاری انتخاب کردید؟
بازیگران به فراخور تناسب با کاراکترهای قصه انتخاب شدند
درباره انتخاب نام فیلم توضیح دهید؟ آیا می تواند نوید دهنده امید به زندگی تلقی شود؟!!
شاید به نوعی بله ، درواقع داره صبح می شه نوید سپری شدن شبی سخت و سنگین و پر اتفاق در بین چهار خانواده را میدهد.
از اکران این فیلم در گروه هنر و تجربه راضی هستید؟نظرتان درباره ایجاد گروه هنر و تجربه چیست؟
به هر حال من جز آن دسته از فیلمسازانی بودم که با توجه به داشتن چندین پیشنهاد پخش در بخش دیگر انتخاب کردم که فیلم در گروه هنر و تجربه و با مخاطبی پیگیر و جدی که به دنبال کشف و تجربه جدید پا به سالن سینِما میگذارد ، نمایش داده شود و البته زمان طولانی اکران فیلم در این گروه هم ، به نظرم نکته مثبتی برای فیلم داره صبح می شه بود، چون به نظرم فیلمی است که در زمان طولانی با مخاطب ارتباط بهتری پیدا میکند . امیدوارم کنار همه محدودیتهای دیگر گروه هنرو تجربه، در پایان اکران من و همه گروه داره صبح می شه از این اتفاق و تصمیم راضی باشند
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید و آیا در آینده اولویت شما ادامه فیلمسازی است یا تدوین؟ یا هردو؟
در حال حاضر چندین ماه است که مشغول نگارش فیلمنامه کار بعدی هستم و البته موازی با این کار قصه بسیار جذابی هم پیشنهاد شده که راستش تمام حواسم را معطوف به خودش کرده و پیگیر هستم تا نویسندهاش زودتر نگارش فیلمنامه را به پایان برساند . به هر حال از بین این دو ،امیدوارم یکی را امسال زمستان جلوی دوربین ببرم ، و در ادامه مسیر قطعا فیلمسازی و تدوین هردو برایم جدی خواهد بود.
تاریخ گفتگو: آبان ۹۴