می خواهم به عنوان زن ایرانی جای خود را پیدا کنم
تینا پاکروان دانش آموخته کارگردانی سینما و تئاتر است. فعالیت سینمایی وی از کار در مجلات سینمایی آغاز شد و در سن ۱۸ سالگی منشی صحنه فیلم سینمایی یاس های وحشی را بر عهده گرفت ، پس از آن فعالیت او در زمینه های متفاوت پشت صحنه ادامه یافت تا این که امروز نخستین فیلم بلند خود را در مقام کارگردان بر روی پرده سینماها دارد. اگرچه همکاری وی با فیلمسازان بزرگ سینما حاکی از کسب تجربه او در عرصه های متفاوت سینما را دارد، ولی از این پس باید ورود یک زن فیلمساز دیگر را به جرگه فیلمسازان زن کشور نوید داد. خانوم عنوان جذاب و زیبایی است که توجه همگان را به خود جلب می کند. با وی به گفت و گو می نشینیم تا تجربه خانوم را از زبان یک فیلمساز جوان خانم جویا شویم
منشی صحنه اولین تجربه شما در سینما بود. پس از آن به فعالیت در زمینه های مختلف مدیر تولید، دستیار کارگردان، بازیگر،……پرداختید. هدف و انگیزه شما از ورود به سینما و فعالیت در زمینه های گوناگون و امروز به عنوان کارگردان سینما چه بود؟
دغدغه من از ورود به سینما، خود سینما و کارگردانی در سینماست و از ابتدا قرار بود کارگردانی نمایم. به همین دلیل رشته تحصیلی ام کارگردانی سینما از دانشکده سینما و تئاتر و پس از آن نیز ادامه تحصیل در همین رشته بود. بیشترین هدفم درفعالیت در هر زمینه ای در سینما، چه تولید، بازیگری، دستیاری کارگردانی، آموختن بیشتر برای زمان فیلمسازی ام بوده است. دغدغه ام از فیلم سازی حرفم را گفتن است. اگر روزی برسد که حرفی برای گفتن نداشته باشم، چون شغلی دیگر به غیر از سینما ندارم، حتما کار سینما را در رشته ها و در زمینه های دیگر دنبال خواهم کرد نه کارگردانی.
چرا همان زمان که تحصیلات سینمایی را به پایان رساندید به سراغ ساخت فیلم بلند نرفتید؟
زمانی که تحصیلاتم را به پایان رساندم، یک فیلم کوتاه به نام رویا ساختم که در جشنواره باران کاندید و چند جشنواره دیگر مطرح شده بود. پس از آن نیز چون قصدم کارگردانی بود، برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم. پس از بازگشت کانون کارگردانان خانه سینما باید به ما مجوز کارگردانی می داد که من همه شرایط را از جمله تجربه ساخت فیلم کوتاه دستیاری بهرام بیضایی در فیلم سینمایی سگ کشی، تحصیلات سینمایی مربوطه و حتی آن موقع سرمایه گذار، تهیه کننده، فیلمنامه خیلی خوب داشتم، اما به من مجوز کارگردانی ندادند و سرنوشت مرا ۱۳ سال عقب انداختند.
شما تجربه کار با کارگردانان بزرگ سینما مثل بهرام بیضایی،مسعود کیمیایی و….. دارید. تا چه اندازه از آنها در کارتان تاثیر گرفتید؟
کار کردن با بهرام بیضایی برایم مثل دانشگاه سینما رفتن بود، از او دکوپاژ کردن را یاد گرفتم، از کار با مسعود کیمیایی عشق سینما را فراگرفتم و از داریوش مهرجویی در فیلم سینمایی سنتوری میزانسن های عجیب و غریب را آموختم و تجربه های درخشانی بود. قطعا ناخودآگاهم از این فیلمسازان و بسیاری فیلمساز بزرگ دیگر که شاید فیلم هایشان را از دور دنیا دیدم، بسیار تاثیر گرفته است. بله. در فیلم سینمایی خانوم ردپایی از این تاثیر در سه اپیزود وجود داشت، حس تجربه من با بهرام بیضایی در اپیزود اول ، حس تجربه با داریوش مهرجویی در اپیزود دوم و حس تجربه ام با مسعودکیمیایی در اپیزود سوم دیده شد.
مراحل شکل گیری ایده خانوم چگونه به وجود آمد؟
قرار بود در دفتر درباره فیلمنامه ای صحبت کنیم و آن رابسازیم. لیلا لاریجانی ایده ای داشت درباره زنی که پای زندگی اش می ایستد و جا نمی زند. پس از آن ایده به جایی رسید که راجع به زنی باشد که به او خیانت می شود و پای زندگی می ایستد که من مخالفت کردم، برای این که آن جا جای ایستادن نیست ، جاهای مهم تری برای ایستادن وجود دارد و وقتی خیانتی شکل می گیرد دیگر صداقتی وجود ندارد که انسانی بخواهد پای دیگری بایستد. در نهایت قرار شد راجع به خانم هایی فیلم بسازیم که در برابر مشکلات، معضلات و بحران هایی که در زندگی برایشان پیش می آید ایستادگی می کنند و جا نمی زنند. اگر درباره یک خانم فیلم می ساختم، به عنوان واژه ای که به عنوان فیلم استفاده کردیم این فیلم نمی توانست بسط پیدا کند. بنابراین زن هایی از طبقات مختلف را انتخاب کردیم که در رویارویی با بحران و مراقبت از زندگی چگونه عمل خواهند کرد که به قصه چند قسمتی از شمال تا جنوب تهران رسیدیم که هر کدام با یک بحران و مشکل خاص مواجه اند. سپس شروع به نوشتن کردیم. فریدون جیرانی و رحمان سیفی آزاد به عنوان مشاور در کنار من و لاریجانی بودند.
o تعامل با لاریجانی در نگارش فیلمنامه نهایی چگونه بود؟
• لیلا لاریجانی بیشتر اپیزود دوم را کار کرد، اپیزود سوم را خودم کار کردم و اپیزود اول را با هم و مشاوره هایی که از دوستان عزیز جیرانی و سیفی آزاد گرفتیم نوشتیم
آیا به این فکر کردید که با توجه به انتخاب این موضوع و حضور فعالانه زنان در جامعه و نقششان در خانواده، هر یک از این قصه ها قابلیت فیلم بلند را دارد؟
بله. هر کدام از این قصه ها به نقطه بحرانی یک خانواده می پردازد. رسیدن به این بحران و گذر از آن می تواند قصه ای را تشکیل دهد که یک فیلم سینمایی باشد. اما این که پس از این بخواهم هر کدام را به فیلم سینمایی تبدیل کنم خیر. خانوم قصه ای بود که می خواستم بگویم و حرفی که باید می زدم، از روی آن برای فیلم بعدی ام رد می شوم.
آیا خانوم فیلمی زنانه است؟ به این فکر کردید با توجه به نام فیلم ممکن است تصور شود تمرکز بیشتر بر مخاطبان زنان است؟
بله فیلمی زنانه است. اما این که مردها از دیدن فیلم خوشحال نمی شوند را قبول ندارم، به دلیل این که بیشتر نظراتی که درباره فیلم برایم به خصوص در فضای مجازی می آید بیشتر از طرف آقایان است که برایشان جذاب است که آیا چنین زن هایی هستند؟ آیا چنین زندگی هایی می تواند وجود داشته باشد؟ بنابر این مخاطب فقط زنان نیستند، خانواده ها و جوانان که به داشتن خانواده فکر می کنند فیلم را می بینند. در واقع فیلم نگاهی به جامعه زنان و ستایش انان است. تا ۱۰ سال پیش آن چه به مفهوم خانواده و جایگاه خانم در زندگی خانوادگی در ایران نهادینه شده بود و جایگاه ویژه خود را داشت، حالا تبدیل به یک آرمان و آرزو شده و از من به عنوان کسی که فیلم ایده الیستی می سازد یاد می شود که بسیار غم انگیز است.
آیا با توجه به محوریت قرار دادن زنان توسط یک سینماگر زن به فمینیست اعتقاد دارید؟ چه تفاوتی میان نگاه فمینیستی و نگاه شما به فیلم خانوم که با مضمون زنان است وجود دارد؟
نگاهم فمینیستی نیست و عقیده ای به آن ندارم. فکر می کنم برداشتی که از آن جنبش شد به بیراهه رفت و جایگاه خود را از دست داد. به زن در جایگاه زن و مرد در جایگاه مرد معتقدم. اگر در قدیم زن معنای خانه و خانواده می داد، امروز معنای خانواده و اجتماع می دهد. زنان توانایی خاص خود و مردان نیز توانمندی های خاص خود را دارند و این برابر نیست. اگر نگاه من به خانوم فمینیستی بود، به طبع مردان قصه برایم مهم نبودند که به زنان قصه بگویم پای مردانشان بایستند. مردان قصه آن قدر نازنین هستند که ارزش ایستادن پای آنها وجود دارد. در فیلم مردان سیاه نیستند و شریف اند، بلکه برای آنها بد واقع شده و در بحران و معرض مشکلات فرامرزی در اپیزود اول و اگر اعتیاد را بیماری بدانیم در اپیزود دوم و نقص عضو بر اثر یک حادثه در اپیزود سوم قرار گرفتند. آنها انسان های نازنینی هستند که روزی همسران زنان بودند و پدر بچه هایشان هستند. به نظرم این نگاه یعنی بها دادن به قدرت عشق زنان و جایگاه زن در زندگی خانوادگی نه نگاه فمینیستی.
پس در خانوم به دنبال جایگاه زنان در زندگی خانوادگی بودید؟
به دنبال جایگاه از دست رفته و ارزش فراموش شده زنان در زندگی خانوادگی بودم. این که ما یادمان رفته به عنوان خانم چقدر جایگاه مهمی داریم و یا یادمان رفته تمام افسار زندگی، مدیریت خانه به دست ماست. عشق و مهری که در خانه وجود دارد و تمام تدبری که زندگی را حفظ و جلو می برد در دست زنان است، این دغدغه من بود. با توجه به آمار وحشتناکی که از طلاق خواندم کشورما رتبه ۴ در جهان را داریم که شوخی نیست. سن ازدواج افزایش یافته و انگیزه ازدواج تقریبا از بین رفته است. فکر می کردم زندگی خانوادگی که در شرق مثال زدنی بود، به چیز دیگری تبدیل شده و باید به عنوان زن ایرانی حداقل جای خودم را پیدا کنم
آیا می توان زنان فیلم را با توجه به تحمل مشکلات و استقامت در زندگی قهرمان دانست؟
• به نظرم هر کدام از زنان فیلم در زندگی خودشان قهرمان هستند، اما نه به آن مفهوم که در سینمای قهرمان پرداز هالیوود یا غیر هالیوود نام می بریم. آنها در حیطه و گستره زندگی خانوادگی و اجتماعی شان نقش محوری و مهمی ایفا کرده و قهرمانانه از جایگاه و قلعه ای که به عنوان خانواده برای خود درست کردند، حمایت و دفاع می کنند. هر کدام از زنان خانوم در زندگی خودشان قهرمان اند.
در باره انتخاب نام خانوم بگویید! چگونه به این نام رسیدید؟
نام خانوم و کتاب مسعود بهنود را که به اسم خانوم چاپ شد همیشه دوست داشتم. امیدوارم روزی امکانش وجود داشته باشد و بتوانم آن قصه را تبدیل به فیلم کنم. اصولا نام خانوم زنگی را در گوشمان به صدا در می آورد که ما را به یاد دو نسل قبل مادربزرگ ها یا نسل قبل مادران ما می اندازد. خانوم واژه دور از ذهن نبود و به نظرم شیرین و جذاب است، زنان دنبال این بودند که خانوم خطاب شوند. فکر کردم اگر اسم یک فیلم خانوم باشد، شاید یک هویت شیرین و دلپذیری از بین رفته یاد آوری و تلنگری شود.
چرا زنان سه اپیزود همه در یک گروه سنی هستند و با توجه به موقعیت های متفاوت در سه طبقه اجتماعی متفاوت مثلا سه نسل را به تصویر نکشیدید؟
من راجع به نسل خودم دهه ۵۰ فیلم ساختم. آخرین دهه ای که برایشان مهم است خانوم خطاب شوند. کسانی که مادران، پدران دهه ۲۰ و ۳۰ داشتند و زندگی خانوادگی برای همه مهم بود. غیر از این معنا نداشت، همه در یک سن ازدواج می کردند و خانواده تشکیل می دادند. مفهوم خانواده داشتن در ایران از دهه ۶۰ به بعد شکل دیگری گرفت که من نه از آن دفاع و نه آن را تقبیح می کنم، فقط آن را نمی شناسم. من بیش از همه جنس خودم و هم نسلانم دهه ۵۰ را می شناسم، پس تصمیم گرفتم راجع به افرادی که می شناسم فیلم بسازم. تعمدا هر سه طبقه را از یک نسل انتخاب کردم.
از لحاظ طبقات اجتماعی نیز سه بخش بالا ،متوسط و پایین را در نظر گرفتید.فکر می کنید قابلیت این را داشت که به گروه های بیشتر تقسیم شود؟توضیح دهید؟
ما برای قصه یک بعد و ضلع چهارم به نام تهران و یک زمان و تاریخ به نام امروز تعریف کردیم. برای پوشش کلی تصمیم گرفتیم از سه طبقه بالای شهر مرکز و پایین تهران استفاده کنیم. مطمئنا طبقات متوسط و بالا به انسان هایی با مشاغل مختلف تقسیم می شود. اگر می خواستیم چندین قصه را در قالب یک فیلم مطرح کنیم، نمی توانستیم به عمق آن چه می خواهیم دست پیدا کنیم و فکر می کنم سه برش از کیکی که زمانه امروز ما در شهر تهران است می توانست کفایت کلی نگاه را به جامعه که در حال حاضر داریم داشته باشد.
آیا شخصیت های داستان شما واقعی هستند و برایتان مابه ازای بیرونی دارند؟
شخصیت های قصه ام برگرفته از انسان های واقعی در بیرون نیستند، ولی ناهید، طوبی، یلدا تلفیقی از چند انسان هستند که در زندگی دیدم و می شناسم. زمانی که شخصیت هر یک از آنها را به خصوص در زمینه دیالوگ می نوشتم با خود فکر کردم اگر من در آن طبقه و موقعیت بودم، چه می کردم. به گونه ای خودم با انسان هایی که می شناختم هم تلفیق شدم و تبدیل به آدم های قصه شدند.
ساخت فیلم خانوم توسط یک خانم چه تاثیری در پرداخت فیلم دارد و به نظر شما یک سینماگر مرد نیز می توانست با ظرافت و دقت زنانه فیلمی با این مضمون بسازد؟
به هر حال به عنوان یک خانم شاید بهتر زنان را بشناسم. خانم های کارگردان دیگر که راجع به زنان تا امروز فیلم های خوبی ساختند، بهتر می توانند جنس خودشان را بشناسند و به دیگران بشناسانند. اما من با این خط کشی و دسته بندی که سینماگر مرد راجع به زنان بسازد یا نه؟! موافق نیستم. چون فکر می کنم یکی از بهترین فیلمسازان ایران که با محوریت زنان فیلم ساخته بهرام بیضایی است که هیچ کدام از ما واقعا نتوانستیم به آن زیبایی جایگاه زنان را نشان دهیم.
شخصیت ناهید مانع از سفر همسرش به خارج از کشور برای حفظ زندگیش می شود.این اپیزود ناخودآگاه ما را به یاد فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین می اندازد که در آنجا این اصرار از طرف مرد صورت گرفت.آیا تعمدا می خواستید این بار از نگاه زن به این موضوع اشاره کنید؟
یک جا به جایی در اینجا وجود دارد. زن قصه در خانوم نمی خواهد همسرش به خارج برود در حالی که در فیلم جدایی نادر از سیمین که یکی از بهترین فیلم هاست که در چند ساله اخیر دیدم مرد درگیر خانواده و پدرش است، زن قصد مهاجرت دارد. در خانوم مرد خانواده قصد مهاجرت ندارد، به دلیل بحران پیش آمده مجبور است بین زندان رفتن و مهاجرت کردن یکی را انتخاب کند. بالطبع ترجیح می دهد از ایران برود و در یک کشور دیگر زندگی کند تا زندان را تحمل کند، چیزی که زن قصه مخالفت می کند، چون معتقد است که زندان رفتن همسرش به او امید می دهد روزی برگردد و این ندا را می دهد که مردش پای زندگی ایستاده است. سفر او به خارج بوی فرار می دهد که برای زن دلنشین نیست. زمانی که فیلمنامه را می نوشتم، به این فکر نمی کردم که می خواهم بعد دیگری از زندگی فیلم جدایی نادر سیمین رابسازم. فقط به این فکر کردم به بحران اقتصاد و تحریم ها که در چند ساله اخیر باعث شد بسیاری از سرمایه داران ورشکست شوند یا از تجارت مستاصل شوند بپردازم که در طبقه متوسط و پایین دست تاثیر خودش را گذاشت و آنها را دچار بحران کرد. می خواستم بیشتر این بعد قصه را در اپیزود اول نشان دهم نه الزاما مهاجرت.
درباره انتخاب پانته آپناهی که از بازیگران تئاتر است، سیامک انصاری که نقشی جدی داشت که به نوعی ساختار شکنی بود و.. بگویید؟
با پانته آ پناهی آشنایی داشتم و بازی او را در تئاتر دیده بودم و با او کار کرده بودم. وقتی فیلمنامه را نوشتم، مطمئن بودم او بهترین انتخاب برای این نقش است. او فقط دوست داشت تئاتر کار کند و من نگران بودم قبول نکند که در نهایت قبول کرد و خوشحال شدم. سیامک انصاری را پیش از این در فیلم های رسول ملاقلی پور در نقش جدی دیده بودم و او را از نزدیک می شناختم. برای فیلم سینمایی جرم مسعود کیمیایی ایشان را معرفی کردم. نقش جدی که علی رغم کوتاهی به نظرم بسیار خوب و به یاد ماندنی بازی کرد. این تجربه باعث شد که با تردید سراغ آنها نروم و برای نقش انتخاب شدند
چرا خانواده فراهانی را انتخاب کردید؟
در پایان نامه ام فیلم رویا بهزاد فراهانی لطف کرد و در آن بازی نمود. هم چنین در فیلم سینمایی سگ کشی با ایشان کار کردیم و او را خوب می شناختم، دوست داشتم وی در اولین فیلم من حضور داشته باشد. اما در اپیزود اول جایی که دختر خانواده (ناهید)به خانواده پدری خود پناه می برد، دلم می خواست یک کانون گرم خانواده را نشان دهم. همان خانواده ای که باعث به وجود آمدن زنی می شود که پای همسر و زندگی اش می ایستد، باید آن گرما را نشان می دادم. نمایش در آغوش کشیدن و مهر پدری بین بازیگران امکان نداشت. چون بهزاد فراهانی و شقایق فراهانی پدر و دختر بودند، راحت می توانستم این مهر و گرما را نشان بدهم که تاثیرگذار باشد. به همین دلیل تصمیم گرفتم خانواده ایشان در فیلم ایفای نقش کند.
در خبرها قرار برحضور مهران مدیری که اکنون امین حیایی ایفای نقش می کند بود.چرا او را انتخاب کردید و دلیل این که حیایی جایگزین شد چه بود؟
۷ ماه پیش از این که بخواهم فیلم را بسازم، قرار بود مهران مدیری و شقایق فراهانی با ۳ گریم متفاوت در سه اپیزود بازی کنند که به دلایلی منتفی شد. وقتی قرار شد هر اپیزود را بازیگران متفاوت بازی کنند، مهران مدیری اظهار تمایل کرد که در اپیزود آخر بازی کند. به نظرم به دلیل صورت جدی و گاهی حتی تلخ ایشان، علی رغم بازی در نقش های شیرین و کمدی ایشان می توانستند به خوبی این نقش را ایفا کند و حضور او در فیلم اول من می توانست خیلی کمک باشد، اما به دلایل پخش شدن فیلم شوخی کردم و هم زمانی پخش، توزیع سی دی و مسائل پیش آمده، به لحاظ زمانی نتوانستیم با هم هماهنگ شویم. انتخاب دیگر ما امین حیایی بود که سر سریال محمد رضا آهنج بود و لطف کرد به این کار پیوست. به نظرم بازی درخشانی کردند و اگر قرار باشد ۱۰ بار دیگر این فیلم را بسازم، امین حیایی و پانته آپناهی این نقش ها را بازی خواهند کرد.
مراحل تولید فیلم با توجه به تنوع لوکیشن ها و ….چگونه بود؟
از تجاربم کمک گرفتم. اولین اپیزودی که شروع به فیلمبرداری کردم، اپیزود دوم به دلیل تک لوکیشن بودن و بازیگران محدود بود که زمان بدهد تا بتوانیم باقیمانده کارها را هماهنگ کنیم. پس از آن اپیزود سوم و در آخر اپیزود اول را فیلمبرداری کردیم. چون خانم فراهانی نیز در کار آقای فرزاد موتمن بودند و نمی توانستیم زودتر ایشان را هماهنگ کنیم. در واقع زمانی برای پیش تولید نداشتیم ، پیش تولید همزمان با تولید فیلم و فیلمبرداری اپیزود دوم بود.
آیا از تجربه پشت صحنه برای ساخت خانوم بهره بردید؟
ازتجارب برنامه ریزی و تولید در فیلم خانوم بسیار بهره گرفتم. می دانستم شروع کار از اپیزود دوم، به من زمان می دهد کارهای دیگرم را انجام دهم. می دانستم در تولید لوکیشن هایی که می خواستیم کار کنیم کجاست و چگونه باید هماهنگ باشیم. قراردادهایی که می خواهم ببندم چگونه خواهد بود. از همه تجربه هایی که به عنوان مدیر تولید و برنامه ریز داشتم توانستم استفاده کنم. آن چه بسیار کمک کرد، تجربه بازیگری من بود که راحت تر می توانستم با بازیگران صحبت کنم یا حس نمایم در چه شرایطی حال خوبی برای بازی ندارند و این شرایط را بتوانم ایجاد کنم که بهترین بازی را بتوانند داشته باشند.
چه شد که کمیسیون ملی یونسکو از فیلم حمایت کرد؟نظرتان چیست؟
به سراغ کمیسیون ملی یونسکو رفتم و از آنها خواستم فیلم را ببینند. دکتر سعید آبادی فیلم را دید و گفت فیلم به شدت با نگرش کمیسیون ملی یونسکو درباره جایگاه زنان در حفظ و تحکیم خانواده ، پرداخت آسیب های اجتماعی مثل اعتیاد، نقص عضو و ورشکستگی هم سو است و همه جزء سرفصل های کمیسیون می باشد که فعالیت می کند، اما هیچ وقت وارد سینما نشده بودند. مشاور فرهنگی و تعدادی معاون دیگر فیلم را دیدند و دوست داشتند، به این نتیجه رسیدند که از فیلم خانوم حمایت کنند. افتخار می کنم که پس از ۷۰ سال فعالیت یونسکو در ایران فیلم خانوم اولین فیلمی بود که مورد حمایت قرار گرفت.
با توجه به انتخاب این ترکیب بازیگران به گیشه فکر کردید؟بیشتر تماشاگر عام یا خاص برایتان اهمیت دارد ؟
اکران برایم مهم بود، چون قرار بود فیلمی بسازم که دیده شود، نه این که در کمد خاک بخورد. اکنون فیلمی اکران می شود که بازیگر و ستاره دارد وگرنه سینمایی به آن تعلق نخواهد گرفت. بنابراین در انتخاب بازیگران سعی کردم از بازیگران ستاره استفاده کنم، اما به گیشه فکر نکردم چون ذات فیلم به گونه ای نیست که بخواهم به گیشه فکر کنم و حاضر نبودم حرفی که می خواهم بگویم را در فیلم اولم قربانی نگاهم به گیشه کنم. فیلم را برای همه و تماشاگر عام ساختم، اما شاید به خاطر اپیزودیک بودن تصور شود که مخاطب خاص است. خودم چنین اعتقادی ندارم.
بازیگری در متروپل چه تجربه ای بود و آیا جدی به بازیگری فکر می کنید؟
علی رغم این که نقش بهشته در متروپل کوتاه بود اما جای بازی به من می داد. تجربه کردن آن را بسیار دوست داشتم. فکر می کنم همه بازیگران خوب سینمای ایران یک فیلم را با مسعودکیمیایی کار کردند و یا کیمیایی آنهارا معرفی کرده است،یا یکی از بهترین نقش هایشان را در فیلم ایشان بازی کردند. البته شروع بازیگری را مدیون محمد رضا ورزی در سریال سالهای مشروطه هستم و پس از آن با جیرانی تجربه فیلم مسافر بهشت را داشتم. همان طور که به همه کارهای دیگر سینما فکر کردم به بازیگری هم اندیشیدم.
از این پس پاکروان را در چه سمتی می بینیم؟بازیگر یا کارگردان و یا پشت صحنه!!!
از این به بعد باز مرا در خیلی زمینه های سینما می بینید. یعنی احتمالا کارگردانی، تهیه کنندگی، فیلمنامه نویسی خواهم کرد، اگر نقش درخشانی پیشنهاد شود بازی می کنم. اگر فیلمی را واقعا دوست داشته باشم، هر کمکی بتوانم در مورد ساخته شدنش انجام خواهم داد. سینما را در همه ابعاد زوایا و زمینه هایش دوست دارم.
از نتیجه کار خانوم راضی هستید و توانسته توقعتان را برآورده کند؟
از این که فیلم اولم ساخته و دیده شد خوشحالم. این فیلم شخصی خودم است، نه کپی از نگاهی ، فیلمی و کتابی بوده و نه تقلید از کسی و تحت تاثیر چیزی نبوده است. یک حرف و دغدغه شخصی به عنوان فیلم اول من است.خوشحالم که جایش را میان مردم باز کرد و توانست یونسکو را وارد سینما کند. روزی در صف سینما آزادی برای دیدن فیلم می ایستادم، امروز سینمای آزادی سرگروه فیلم من است و برایم جذابیت دارد که نمی توانم آن را انکار کنم.
تاریخ گفتگو: آبان ۹۳