روزنامه هنرمند

گفتگو با ماریو تقدسی


با موسیقی خوب می توان جوانان کشور را شاداب کرد
ماریو تقدسی در ۱۷ سالگی پس از اخذ دیپلم در هنرستان عالی موسیقی به تشویق پدرش تقی تقدسی( بازیگر قدیمی تلویزیون ) برای ادامه تحصیل در رشته اپرا راهی آمریکا شد. تلاش و پشتکار وی برای فراگیری موسیقی و زبان های دنیا در اروپا و آمریکا باعث شد تا در سن ۲۳ سالگی به عنوان اولین مرد ایرانی وارد اپرای وین شود. او شاگرد لوچیانو پاواروتی (خواننده پیشکسوت و مشهور اپرا) است که از وی هنرهای بسیاری آموخت. عشق تقدسی به ایران وپیشرفت جوانان ایرانی علاقه مند به اپرا او را مصمم کرد تا هر سال سفری به ایران داشته باشد و آموخته ها و تجربیاتش را در مسترکلاس ها به هنرجویان آموزش دهد. عنوان کنسرت های استاد تقدسی “عاشقانه ها به ده زبان” است که ادریس ناصری مدیر برگزاری کنسرت ها و مستر کلاس های ایشان با اشاره به سابقه ۵ ساله برگزاری مسترکلاس ها ، از تدارک برگزاری کنسرت ها و دوره های جدید مسترکلاس ها در دو ماه آینده در شهرهای مختلف اعم از کرمان،شیراز،مشهد،بندرعباس، شیراز خبر داد که پس از اتمام کنسرت ها مسترکلاس هایی برای علاقه مندان صدا، آواز و… برگزار می شود. دقایقی با این هنرمند بزرگ عرصه موسیقی که ۵ اردیبهشت نیز کنسرت خود را در تهران برگزار می نماید به گفتگو نشسته ایم که در ادامه می خوانید.
آیا می توان گفت تولد در خانواده ای هنری تاثیر خاصی در انتخاب شما برای کار در زمینه موسیقی و به ویژه اجرای اپرا داشته است؟
بله. سرچشمه کارم از هنری بودن خانواده ام شکل گرفت، به طوری که چندی از اقوام از جمله پسر دایی و پسر عموهایم در زمینه موسیقی فعالیت داشتند. پدرم تقی تقدسی از هنرمندان قدیمی است که با نام برادران تقدسی شناخته می شدند و سابقه بیش از ۵۵ سال روی صحنه بودن و بازی در فیلم های مختلف و همکاری با مرحوم محمد علی فردین را دارد که به نظرم تجلیل از این افراد که هم چنان استوار مانده اند لازم است. خنداندن مردم عبادت است و به نظرم شادکردن مردم از راه شرعی جذاب است. ازسن ۱۰ سالگی به موسیقی و گوش دادن موزیک علاقه مند بودم. پدرم برایم جاز خرید و نوازندگی اش را یاد گرفتم. پس از آن پدرم تصمیم گرفت مرا در هنرستان عالی موسیقی که آن زمان روبروی کاخ مرمر بود ثبت نام کند که از ۱۰ سالگی تحصیل در هنرستان و نواختن ویلن کلاسیک را آغاز کردم و به مدت ۷ سال آن را نواختم. فکر می کنم دوره مشکلی را پشت سر گذاشتم چون ما باید درس های آموزش و پرورش را هم می خواندیم و بعدازظهرها به درس ها و مسائل موسیقی مثل سلفژ، هارمونی ،دیکته موسیقی و نواختن ساز پیانو به عنوان ساز دوم و خطاطی می پرداختیم. در این مدت ویلن را آموختم و تا اندازه ای موفق شدم قطعات مشکل را بزنم و سپس دیپلم خود رادریافت کردم.
اجرای کر را از همان زمان حضورتان در دوره هنرستان موسیقی آغاز کردید؟
در ۱۶ سالگی باید کر اجباری را در هنرستان عالی موسیقی می خواندیم که یکی از هنرهایی بود که باید یاد می گرفتیم و هم خوانی می کردیم. آن زمان ما در ارکستر سمفونیک به رهبری آقای علی رهبری هم ساز می زدیم و در شهرستان های مختلف کنسرت های متفاوتی اجرا می کردیم. کاخ های جوانانی وجود داشت که از جوانان برای تشویق و نواختن یک ساز موسیقی دعوت می کردند. خانم پیشا عامری خواننده اپرا و مدرس آواز به همراه همسرشان که سفیر بود از اتریش برای تدریس به گروه کر آمدند . ایشان ازمن دعوت کردند تا در کلاس های خصوصی شان شرکت کنم و من هم قبول کردم. پس از ۲ ماه تجربه خواندن، علاقه مند به خوانندگی شدم و در این حین برای این که متوجه مفاهیم آن شوم شروع به ترجمه زبان ایتالیایی کردم، چون وی هم تسلط به زبان ها را مهم می دانست. پس از آن از آقای لودویش اشنایدر که از آلمان آمده بود دعوت شد تا در اپرای ایران بخواند و تدریس در هنرستان را نیز آغاز کرد. به دلیل این که همیشه اعتقاد داشتم که یک مرد بهتر می تواند به یک مرد اطلاعات صدا را انتقال دهد، بنابراین به کلاس اشنایدر رفتم که بسیار به من کمک کرد.
پس از موفقیت درکلاسهای اشنایدر پیشنهاد بورسیه شدن به شما داده شد؟
بله. پس از اخذ دیپلم و تسلط بر ویلن و آواز خوانی، پیشرفتم به گونه ای شد که در آزمون شرکت کردم و با اجرای دو سه قطعه آریاهای اپرا قبول شدم. بیژن آصف جا که متاسفانه ۳ سال پیش به علت بیماری درگذشت، آن زمان در هیئت ژوری بود و پس از قبول شدن گفت: فردا با پدرت پیش من بیا. وقتی با پدرم نزد او رفتیم گفت: به نظرم بهترین کار برای پسرتان این است که اولین بورس آمریکا را برایش تهیه کنم، اگر بخواهید این بورسیه را از وزارت فرهنگ و هنر برای تحصیل در دانشگاه u.s.c لس آنجلس می گیرم. در واقع آصف جا معتقد بود که در آن جا امکان پیشرفت بهتر وجود دارد. این دانشگاه در آمریکا یکی از بهترین ورک شاپ ها با اساتید دنیا را داشت . برای ورود به دانشگاه آمریکا نیز آزمون ورودی دادم و قبول شدم
پس از انقلاب بورسیه ها قطع شد. چرا در آن شرایط تصمیم به برگشت نگرفتید؟
یک سال بورسیه داده شد تا انقلاب شد. به دلیل این که مایل بودم پس از فارغ التحصیلی با دست پر به کشور برگردم و بتوانم در اپرای کشورم کار کنم که درنهایت توانستم با تلاش بسیار فوق لیسانسم را بگیرم
پس از آن شروع به اجرای نقش های اپرا کردید و راه ورود شما به اپرای وین شکل گرفت!!
زمانی که از دانشگاه فارغ التحصیل شدم، ۸ نقش اپرا و در هر سال دو نقش خوانده بودم. در اروپا ممکن است یک نفر در یک سال یک نقش را بخواند ولی برای من بیش از این اتفاق افتاد. پس از آن به نیویورک رفتم و پس از آزمون ورودی توانستم در دانشگاه جولیارد اسکول که مسترکلاس های خیلی خوبی با اساتید نامی داشت، شرکت کنم. در دنیای اپرا اگر زبان ندانید بسیار سخت است و نمی توان ارتباط با آن برقرار کرد، به همین دلیل پیگیر یاد گرفتن زبان های مختلف آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی شدم. به وین نزد پسر عمویم سعید تقدسی رفتم که یکی از بهترین اتفاقات زندگیم رخ داد. اپرای وین آگهی را برای جذب ۱۲ خواننده جوان داده بود که با وجود ۲۶۰ نفر شرکت کننده، من جزء۲۴ نفر پذیرفته شده بودم. مرحله بعد حضور ۲۴ نفر در روی صحنه اپرای وین بود که لورین مازل رییس اپرای وین و یکی از رهبران معروف دنیا پیشنهاد داده بود که روی خوانندگان جوان کار شود تا برای آینده سرمایه گذاری شود. وی معتقد بود باید جوان ها نقش های خواننده معروف را کاور کنند که در صورت بیماری برای عضوی آن ها جایگزین شده و بتوانند پیشرفت کنند. در مرحله بعد من در بهترین اپرای دنیا پذیرفته شدم و سه سال قرارداد بسته شد که اولین باری بود که از شغلی که یاد گرفته بودم حقوق می گرفتم وبرای آن زمان حقوقی عالی محسوب می شد. یادم است روح انگیز یشمی نزد من آمد و گفت: می خواستم ورودتان را به عنوان اولین مرد ایرانی به اپرای وین تبریک بگویم که بسیار خوشحال شدم.
اپرا مجموع چندین هنر دنیا مثل فنون هنرپیشگی، خوانندگی، فن بیان است. تعریف خودتان از ماهیت اپرا چیست؟
دقیقا. می توان گفت خواندن یک نقش اپرا به عنوان خواننده یکی از مشکل ترین کارهای دنیا است، چون ۵ هنر در یک هنر ادغام شده است. باید دوران زیادی را در دنیای موسیقی به دلیل سلفژ دانستن و هارمونی بگذرانید. روی صحنه با ۷۰ نفر ارکستر می خوانید و ممکن است نقش یک پیرمرد ۷۰ ساله با گریمی سنگین را هم بازی کنید. اپرا در ۴ پرده با زبان آلمانی، ایتالیایی ،انگلیسی، فرانسوی روی صحنه می رود که باید همه را در ذهن داشته باشید و هم زمان رهبر ارکستر را ببینید .در واقع نیازمند تکنیک تنفسی، آوازی و بازیگری است، حتی باید هنر شمشیربازی را برای دفاع از خود و رقص باله را یاد بگیرید.
پس در اجرای اپرا صرفا استعداد بازیگری یا تجربه در عرصه موسیقی به تنهایی کفایت نمی کند و نیازمند هردو هنر است!
بله. اگر فردی خجالتی باشد نمی تواند روی صحنه بازی کند و باید در دل کار رفت و نقش را ایفا نمود. باید فرد هنر بازیگری به اضافه سواد موسیقی داشته باشد و در ۴ پرده با نقش های مختلف وارد جریان شود
موسیقی اصیل ایرانی باید چه کند تا در عرصه های جهانی بدرخشد؟
ما سیزدهمین دوره مسترکلاس پاپ کلاسیک و سنتی را برگزار می کنیم که با استقبال هنرجویان روبرو شده است. در یکی از سفرهایم به اصفهان در جریان مسترکلاس گروهی از ۲۱ نفر ۱۹ نفر اصیل خوان بودند که باور کردنی نبود. با چند اصیل خوان کارکردم که بسیار در این زمینه پیشرفت کردند. موسیقی اصیل ایرانی هیچ وقت آکادمیک کار نکرده است و یکی از دلایل عدم پیشرفت آن این است که فقط سینه به سینه و خون به خون جریان یافته است. همه فکر می کنند باید مثل محمدرضا شجریان و شهرام ناظری بخوانند و من همیشه می گویم سعی کنید به شکل اصیل ایرانی بخوانید، ولی مسائل دیافراگم و تنفس ها را آکادمیک انجام دهید تا بتوانید حداقل ۴۰ سال بخوانید. در واقع صدایی سالم در بدن سالم باید داشت. به نظرم خواننده باید خواب به موقع، انرژی مثبت،حس خوشبختی داشته باشد و به طور کلی سالم زندگی کند. فن بیان هم از تنفس صحیح می آید و باید تنفس دیافراگمی را به کار بگیرید. باید موسیقی اصیل ایرانی را برای همه توضیح داد چون بسیار مهم است و باید اطلاعاتی را که به بچه ها آموزش می دهیم، با گوش، پوست و استخوان روی صحنه حس کرده باشید و گرنه امکان ندارد بتوان به هنرجویان انتقال داد. برای کسب علم از طریق آکادمیک بسیار پیگیر بودم و پیش از رفتن به آ لمان ، سه سال در وین کلاس آواز گذراندم. اکنون افرادی را می بینیم که از اینترنت و کتاب به هنرجویان آموزش می دهند در حالی که خود تجربه حضور در صحنه را هم نداشتند و با مطالبی که عنوان می کنند ،کار هنرجویان را خراب می کنند.
به نظر می رسد اپرا هنوز جایگاه خود را در ایران پیدا نکرده است!!
دقیقا. باید از وزارت ارشاد خواست تا کار را برای ما آسان تر کند و اپرا را در کشورمان جا بیندازد، چون اپرا هنر والایی است. واقعیت این است که برای خواندن خانم ها مشکل وجود دارد و مسئله اساسی این است که یک اپرا بدون حضور خانم ها امکان پذیر نیست چون نقش های دراماتیک و خاص وجود دارد که فقط از عهده خانم ها برمی آید. حتی اگر خواننده خوب زن در قالب نقشی برود ، دیگر شما خودت نیستی و ایفاگر آن نقش هستید و باید تفاوتی بین خواننده ای که روی صحنه ای می رود و یا کسی که نقش تهمینه را ایفا می کند وجود داشته باشد.
آشنایی با لوچیانو پاواروتی در چه زمانی اتفاق افتاد؟
در مدت سه سال اجرای اپرا در وین، ایشان نقشی را می خواند و من با جسارت در فرصتی مناسب از او خواستم تا هر وقت مناسب بود صدای من را بشنود و نظر دهد. وی گفت: می دانی با چه کسی حرف می زنی؟! گفتم: بله و از جسارتم خوشش آمد. از مدیر برنامه اش خواست تا بتوانم کارم را ارائه کنم. وی نظرات بسیار خوبی درباره من داشت که از آن ها یاد گرفتم. پس از آن به پاس قدردانی هدیه ای از منبت کاری اصفهان برایش بردم که بسیار خوشش آمد. پس از آن هم دوستان خوبی برای یکدیگر شدیم.
پیش از روی صحنه رفتن به چه نکاتی توجه می کنید که حائز اهمیت است؟
مسئله آمادگی نقش ، خواب خوب داشتن و بهداشت صدا نیز اهمیت دارد. بهداشت صدا یعنی این که از مصرف دخانیات و مشروبات الکلی که بسیار ضرر دارد برحذر باشید و حتی به نوع غذاهای مصرفی دقت کنید، چون گاهی بعضی غذاها خلط آور است. قبل از اجرا نباید پرخوری کرد، چون دیافراگم باید به شکل صحیح کار کند و انعطاف داشته باشد. به طور کلی باید روحتان سالم باشد.
آیا هنرجویانی داشتید که آن ها را به اپرای دنیا معرفی کنید و زمانی که به ایران می آیید به دیدار کدام دوستان می روید؟
بله. در این مدت هنرجویان با استعدادی داشتم که آن ها را تشویق به تحصیل در کشورهای اروپایی کردم.حتی دختر ۱۸ ساله ای که خوش صدا ،خوش بیان و زیبا بود و معیارهای یک خواننده خوب را داشت که به مادرش پیشنهاد دادم تا در کشور دیگر ادامه تحصیل دهد. به نظرم مسئله اصلی حرکت ابتدایی فرد و تصمیم اوست که بتواند چند سال دور از خانواده باشد و با پشتوانه راهش را ادامه دهد . هم اکنون ۱۰ نفر از هنرجویانم در کشورهای ایتالیا، آلمان و اتریش فارغ التحصیل شدند و شروع به ایفای نقش های کوچک کردند که حس بسیار خوبی دارد که بتوان فضا را باز کرد تا جوانان پرسپکتیو بهتری داشته باشند. پس از دیدار با خانواده، به دیدن دوستان عزیزم که درآن زمان در هنرستان عالی موسیقی بودند می روم که اکنون بسیاری از آن ها در ارکستر سمفونیک حضور دارند. معمولا آقای رشید وطن دوست خواننده اپرای قدیمی و آقای همایون رحیمیان رهبر ارکستر ملی و نوازنده ویلن را می بینم.
به نظر می رسد با وجود کسب موفقیت و شرایط ایده آل در اجرای اپرا در آن سوی مرزها، هم چنان علاقه به میهن دوستی در شما وجود دارد که حاضرید هر سال به ایران بیایید و با برگزاری مسترکلاس ها به تربیت هنرجویان ایرانی بپردازید!!
دقیقا همین طور است. پرفسور سمیعی یکی از دوستان خوب من است. ایشان هم گاهی به ایران می آید و به جوانان آموزش می دهد و روی آن ها کار می کند. به نظرم این افراد سرمشق های خوب و مثبتی برای ایرانیان هستند که تجربیاتشان را برای خود نگه نمی دارند و به پیشرفت جوانان کشور هم کمک می کنند. وظیفه من هم همین است که تا جایی که می توانم پنجره ای را به سوی هنرجویان آواز کلاسیک باز کنم که راهشان را ببینند و گم نکنند. موضوع فقط درآمد نیست اما در آلمان برگزاری یک کنسرت برابر با ۶ هفته ای است که اینجا کار می کنم اما عشق و احساس به وطن باعث می شود تا حرکتی برای جوانان کشورم بکنم.
آخرین اجرای شما پیش از ورود به ایران چه بود؟
کنسرت های تور کریسمس بود که در کلیساهای مختلف اجرا می شد و آهنگ های حضرت مریم و آهنگ های خاص برای این افراد خوانده می شود و برنامه کنسرت های بزرگی برای شب سال نو میلادی داشتم. در سال جدید با یک ارکستر بزرگ، آهنگ های اپرت خوانده می شود.گاهی مردم به دلیل خستگی و مشغله فراوان ترجیح می دهند کار شادتر ببینند که اپرت نام دارد و رقص باله زیادی هم دارد و همانند بازیگران دیالوگ و خوانندگی دارد، در واقع موزیکال و جوان پسند تر است.
می توان گفت مخاطبان اپرا علی رغم علاقه مندان ، افراد میان سال به بالا هستند؟
بله. معمولا علاقه مندان اپرا، افراد میان سال تا سالمند هستند، به همین دلیل دنیا تغییر کرد چون جوانان خواستار اجرای موزیکال و شادی بودند. فکر کردم که نباید فقط خود را به اپرا وصل کنم و دنیای موسیقی گسترده و جذاب است، با وجود اجرای نقش های اپرا، می توان آهنگ های محلی ایتالیایی را با شاخه های مختلف نیز خواند. بنابراین تکنیک چند آهنگ موزیکال که بازار آن هم داغ بود را امتحان کردم. به طور کلی سیستم اجرای اپرا با موزیکال فرق دارد و باید آن را هم یاد گرفت. در اپرا بالای ۴۵ نقش خوانده می شود که سبب سریع شدن ذهن می گردد. به همین دلیل گفته می شود خوانندگان اپرا هیچ وقت دچار آلزایمر نمی شوند.
برای علاقه مندان به اجرای اپرا و هنر موسیقی چه پیشنهادی دارید؟
واقعا کار باید از ابتدا درست باشد، متاسفانه جوانان ما به این مسئله دقت نمی کنند. از بنا وقت نمی گذارند. اولین کار سلفژشان است که بتوانند زبان موسیقی را بخوانند و چون پیگیر این موضوع مهم نیستند همیشه یک جایی لغزش دارند. همیشه با افراد قابل اطمینان کار کنند و مواظب باشند روی صداهایشان بد کار نشود و به صدایشان فشار نیاید. پیگیر یادگیری زبان های مختلف باشند. زبان یک شخصیت است و می توانند علاوه بر زبان مادری با فراگیری زبان ها با قطعاتی که می خوانند ارتباط برقرار کنند. هم چنین درس هنرپیشگی را بدانند و همه را آکادمیک دنبال کنند.
وظیفه مسئولان در قبال حمایت از اپرا و موسیقی چگونه باید باشد؟
موسیقی درمان روح انسان است و با موسیقی خوب می توانید جوانان کشور را شاداب کنید. جالب است بدانید پس از ۶ سال تدریس، گروهی در کلاس من اسم نوشتند و شروع به خواندن آیه های قرآنی کردند. برایم شگفت انگیز بود که افرادی پیگیر تکنیک آکادمیک بودند و تمایل داشتند آیه های قرآن را با سیستم تنفسی صحیح و جای صدای صحیح بخوانند. به این شکل حتی می توانند در مسابقات جهانی شرکت و پیشرفت کنند. حمایت دولت و ارشاد یکی از مهم ترین مسائل است تا امکانات را برای جوانان ایجاد کند برای مثال کنسرت های جوانان برگزار شود و هزینه های تحصیل داده شود. اگر بتوان جوانان کشور را سرگرم موسیقی کرد دیگر به راه های بد کشیده نمی شوند و می توان راه های خوبی را برایشان باز کرد.
تاریخ گفتگو: اسفند ۹۵

لینک کوتاه: http://mona-karimi.ir/ZNKyO

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.