روزنامه هنرمند

گفتگو با کاظم ملایی

جشنواره فرصتی برای کارآموزی دبیران
کاظم ملایی دانش آموخته کارگردانی سینما که آثارکوتاه بسیاری در کارنامه خود دارد و موفق به کسب جوایز متعددی از جشنواره های مختلف شد، امسال در نخستین فیلم بلند سینمایی خود ” کوپال “به سراغ یک شکارچی با نام دکتر احمد کوپال رفته است که با چالشی عجیب در زندگی اش مواجه می شود. دقایقی پیش از اکران فیلم با وی به گفتگو می نشینیم.
در کارنامه شما تجربه ساخت فیلم کوتاه و دستیاری کارگردان دیده می شود. چه شد به فکر ساخت نخستین فیلم بلند خود با نام کوپال افتادید؟
فیلم کوتاه جهانی متفاوت با سینما دارد. مخاطب و سرمایه در هر دوی آنها تعریف جداگانه‌ای دارند. وقتی شما فیلم کوتاه می‌سازید می‌دانید که در نهایت قرار است اثر شما در جشنواره‌ها و محافل هنری و بعضا تلویزیون به نمایش درآید که البته در کشور ما تلویزیون کاملا از این قاعده مستثنی است. علیرغم اینکه فیلم کوتاه فضای بازتری برای کار کردن دارد اما متاسفانه پتانسیل عرضه‌اش محدود است و هیچ وقت نمی‌تواند به گستردگی سینما عرض اندام کند. من همیشه این اختلاف نظر را با دوستانم دارم که معتقدند فیلم کوتاه برای مردم است و می‌تواند فراگیر باشد! بنابراین اگر شما می‌خواهید که از حرفه‌تان بیشتر لذت ببرید و مخاطب بیشتری هم بدست بیاورید و منتقدین هم این بار کار شما را ببینند و درباره‌اش اظهار نظر کنند، ناگزیر هستید که به سمت سینمای بلند بروید، چون متاسفانه در حوزه‌ی فیلم کوتاه حتی شاغل هم به حساب نمی‌آئید. نمی‌خواهم بگویم زمانی که فیلم کوتاه می‌ساختم مشق سینما نمی‌کردم، چرا که این واقعا بهترین مسیری است که شما برایِ رسیدن به آن برنامه‌ریزی خواهید کرد.
ساخت فیلم کوتاه و کار با فیلمسازان چه تاثیری در ساخت نخستین فیلم بلندتان داشت و تفاوت آن ها در چیست؟
وقتی شما یک فیلم کوتاه می‌سازید گویی پشت یک ماشین سواری نشسته‌اید که ۴ نفر سرنشین بیشتر ندارد، اما زمانی که صحبت از فیلم بلند می‌شود گویی راننده‌ی یک اتوبوس هستید که ۴۰ نفر از عوامل سرنشینان شما هستند. پارک کردن یک سواری برای اکثریت ما چندان سخت نیست، اما راه بردن و پارک کردن یک اتوبوس تمرین و تجربه و مهارت می‌خواهد و به سادگی امکان پذیر نیست. ساخت فیلم کوتاه و دستیاری کردن جزو تمرین‌های جدی رانندگی با اتوبوس است. فیلم کوتاه رسیدن به یک جهان بینی را به شما می‌آموزد و شما می‌توانید به واسطه‌ی آن با تاثیر جادویی مضمون، زیرمتن، ایجاز و جسارت برخورد کنید. دستیاری و کار کردن با کارگردان‌های زبده هم بیشتر به شما مدیریت و رهبری یک تیم را می‌آموزد که حالا چگونه جهان بینی خود را به فعل برسانید. متاسفانه بخش اندکی از کارگردانان فیلم اولی قبلا صرفا دستیار کارگردان بوده‌اند و طبیعی‌ست که آنها به فراخور حرفه‌شان توانسته‌اند بازیگران مورد نظر خود را جذب کنند و وقتی هم که بازیگر بیاید، به دنبال او سریعا سرمایه هم جذب می‌شود. بی‌شک فیلمشان هم زود ساخته می‌شود، ولی انگار اقیانوسی‌ست که هیچ عمقی ندارد! فکر می‌کنم هر دوی این موارد جزو الزامات کارگردان شدن است.
چه جذابیتی در زندگی دکتر احمد کوپال دیدید که به آن پرداختید؟ تا چه حد در این زمینه تحقیق داشتید و اطلاعات این شخصیت را از کجا تهیه کردید؟
راههای بسیار زیادی برای رسیدن به شخصیت وجود دارد. من بیشتر از تکنیک سالاد استفاده می‌کنم. بعضی از نویسندگان حتما باید شخصیتی را که خلق می‌کنند از نزدیک بشناسند، تا بتوانند یک نمونه‌ی باورپذیر برای مخاطب خلق کنند. من به غیر از مشاهده، از راهها و امکانات دیگری هم استفاده می‌کنم یا بعضا چند مورد را با همدیگر ادغام می‌کنم. مثلا کاراکتر کوپال را از شغلش شروع کردم، انتخاب اولم شکارچی و تاکسیدرمیست بود. از همان اول می‌دانستم که فامیلش کوپال است و آن را از روی فامیل یکی از اساتید قدیمی‌ام جناب آقای عطاء الله کوپال برداشته بودم، چون ایشان همیشه توی ذهنم آدمی منظم ، لوکس ، اتوکشیده و خوشبو بودند که اتفاقا کمی سرسخت و خودرای هم دیده می‌شدند! یا مدتها پیش مطلبی در مورد آقای هدایت الله تاجبخش خواندم که همان زمان ایشان را در خاطرم ثبت و ضبط کردم. او به عنوان پدر تاکسیدرمی ایران معروف است و در امریکا جانورشناسی خوانده و این علم را به ایران آورده است. اگر به موزه‌ی دارآباد سری بزنید، خواهید دید که بخش اعظم حیوانات تاکسیدرمی آنجا به همت ایشان جمع آوری و تاکسیدرمی شده است. او بیش از ۷۰ درصد دنیا را در نیم قرن گشته است تا این موزه را بتواند در ایران راه‌اندازی کند. در همان آغاز نوشتن می‌دانستم که بعضی از خصوصیات مثبت کوپال، از شخصیت استاد تاجبخش آمده است. او هیبت بسیار عظیمی داشت و صدای بمش شما را گرفتار می‌کرد. یک شکارچی واقعی است که تمام حیوانات موزه را طبق آداب و مرام‌نامه‌ای مشخص شکار کرده است و قصدش صرفا راه اندازی آن موزه به قصد آموزش بوده است، جالب است که بدانید ایشان به هیچ عنوان حیوان زنده‌ و سالمی را از طبیعت شکار نکرده‌اند یا به عبارتی هیچ حیوانی را به قصد تاکسیدرمی نزده‌اند! بخشی از گذشته‌ی کوپال من مال ایشان است و آدمهایی دیگر که هر کدام سهمی در ابعاد شخصیت کوپال دارند.
آیا مخاطبان خاصی را برای فیلم در نظر گرفتید؟
خیر. دوست دارم کارم فراگیر باشد و به قشر خاصی محدود نشود. به همین خاطر در طول نوشتن این فیلمنامه مدام از خود می‌پرسیدم که آیا مسئله‌ی فیلم می‌تواند بین مردم، اهالی سینما، منتقدین و جشنواره‌ها ارتباط درستی برقرار کند؟
ویژگی مهم فیلم را در چه می دانید و به دنبال بیان چه موضوعی بودید؟
تصور می‌کنم مهمترین ویژگی فیلم کوپال زبان و لحنش باشد. در سینمای ما فاصله‌ی فیلمسازان با واقعیت بسیار کم شده است که البته یکی از دلایل مهمش تاثیر سینمای خوب استاد فرهادی بر روی ماست. ولی از آنجائی که من شیفته‌ی فضاهای غیرواقعی و انتزاعی هستم، تصورم می‌کنم لحن فیلم توجه مخاطب را جلب کند. بیشتر از همه دنبال تعریف کردن یک داستان سرراست بودم که برای اکثریت مردم مسئله‌ی مهمی داشته باشد و بتواند توانایی سرگرم کردن آنها را هم داشته باشد. طبیعی‌است که برای این کار دنبال قهرمان مشخصی رفته‌ام که صاحب اراده و تصمیم گیری است و تماشاچی در طول داستان می‌فهمد که درد او چیست و قرار است که در طول داستان کدام نقطه ضعفش را اصلاح کند. شما در قصه‌ی کوپال خواهید دید که مضمونِ فیلم، انگشت بر روی کدام ویژگی شخصیت می‌گذارد و بر اساس چه چیزی موتور فیلم روشن می‌شود. تعمدا دنبال این بودم که فیلم اولم حتما ساختار کلاسیک و شاه پیرنگی داشته باشد و با اطمینان در چشم خودم ببینم که توانایی طراحی و کنترل ساختار روایی آن را خواهم داشت. علیرغم اینکه قصه‌های چند پیرنگی، غیرخطی یا مینی‌مال را هم خیلی دوست دارم اما از آنجائی که اشراف دقیقی به الگوهای ساختاری آنها ندارم، ترجیح دادم برای فیلم اولم به هیچ عنوان خطر نکنم و آگاهانه سراغ ساختار ارسطویی بروم.
سختی های کارتان در زمینه ساخت کوپال چه بود؟
مهمترین چالش‌های من تلاش برای متقاعد کردن تهیه کننده و سرمایه گذار و بازیگر بود. چون هم یک برچسب بزرگ فیلم اولی بر روی پیشانی‌ام بود و هم تقریبا هیچکس برایش اهمیت نداشت که من چه کارهایی در فیلم کوتاه انجام داده‌ام. از طرفی داستان فیلمنامه‌ام به شکلی بود که افرادی که هیچ شناختی از من نداشتند چندان به نتیجه‌ی آن خوشبین نبودند و به راحتی نمی‌توانستند به من اعتماد کنند. از طرفی به آنها حق می‌دادم که برای همکاری تردید داشتند، ولی از طرفی دیگر این کلکسیون نه شنیدن‌های من هم دیگر تمام انرژی‌ام را گرفته بود و احساس ضعف شدید می‌کردم.
حضور فیلمسازان جوان و کار اولی را در رقابت با فیلمسازان کهنه کار چگونه ارزیابی می کنید؟
خیلی جذاب است. کاری به شکل قضاوت و داوری ندارم در صورتی که اصلا کار آسانی برای هیات داوران نخواهد بود، چون هم در نهایت باید احترام بگذارند و هم بعضی‌ها را تشویق کنند. چیزی که خیلی برایم جذاب است اجتماع این چند نسل است. از زمانی که متوجه شدم که فیلم در کنار این عزیزان پیشکسوت نمایش داده می‌شود، به شدت احساس غرور و خوشحالی می‌کنم.
فکر می کنید بازخوردها و استقبال مردم از نمایش فیلم کوپال چگونه باشد؟
تا امروز که بیشتر صفر و صدی بوده است، ولی امیدوارم در جشنواره و اکران عمومی بیشتر به صد نزدیک شویم. در حال حاضر مطمئنا از طرف من خوشبینانه است، چون با همین اعتقاد زیر بار تعهد مالی رفته‌ام و دوستانم را برای این کار سخت متقاعد کرده‌ام و قابل پیش بینی نیست. حتی بیشتر اوقات معادلات تهیه‌کننده‌های بزرگ هم غلط از آب درمی‌آید، ولی همیشه در سینما یک قصه با مسئله دراماتیک مهم ، آنهم در قاعده‌ی هرم مازلو جواب داده است و همیشه از طرف مردم مورد استقبال واقع شده است
مدیریت و رویکرد این دوره از جشنواره فیلم فجر را چگونه ارزیابی می کنید؟
شما یک روز وزیر ورزش می‌شوید و روز دیگر وزیر راه و شهرسازی، این نشان می‌دهد که اکثر مدیران ما در درجه‌ی اول، چندان در کار خود تحصیلکرده و صاحب تجربه نمی‌باشند. مضاف بر اینکه در ایران با روی کار آمدن هر دولتی همه چیز سریعا رنگ و بوی سیاسی به خود می‌گیرد و جناح‌ها سریعا مهره‌های خود را می‌چینند. جناب آقای شمقدری با جناب دکتر ایوبی متفاوت است و طبیعی‌ست که نمایندگان آنها هم چهره و استراتژی گوناگونی دارند. مدیریت جشنواره‌ی امسال هم فقط از سال گذشته شروع به فعالیت کرده‌اند و اصلا مشخص نیست که سال آینده دوباره ایشان دبیر این رویداد باشند. به نظرم وقتی می‌توان عادلانه در مورد عملکرد یک شخص اظهار نظر کرد که او در یک بازه‌ی زمانی معقول خودش را نشان بدهد. در حال حاضر فکر می‌کنم این دوره با دوره‌های دیگر کیفیت فاحشی نداشته باشد. مهمترین ویژگی جشنواره‌ی فجر این است که هر چند سال دبیرش عوض شده و به فراخور این تغییر، فراخوان و مقررات آن هم دستخوش تغییرات می‌شود. تغییراتی که چندان کارشناسی شده به چشم نیامده و بیشتر حالت آزمون و خطا دارند.
تاریخ گفتگو: بهمن ۹۵

لینک کوتاه: http://mona-karimi.ir/JGuqo

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.