ماهنامه فرهنگ و سینما

گفتگو با مصطفی کیایی


خط ویژه و حرف دل مردم
مصطفی کیایی فعالیت خود را از سال۷۳ در مرکز آموزش فیلم سازی ارشاد آغاز نمود و در سال۷۶ هم زمان با تحصیل در رشته فیلم سازی، به عنوان دستیار کارگردان در مجموعه های تلویزیونی و سینمائی مشغول به کار شد. وی به ساخت بیش از ۲۵۰۰ دقیقه برنامه مستند و نمایشی و چند فیلم تلویزیونی و دو سریال تلویزیونی پرداخت و توانست در سال ۸۷ اولین فیلم حرفه ای خود را به نام بعد ازظهر سگی سگی را مقابل دوربین ببرد و دومین تجربه اش را با ضد گلوله ادامه داد. خط ویژه سومین تجربه سینمائی او محسوب می شود که توانست نگاه تماشاگران را در جشنواره سی و دوم فیلم فجر به خود جلب نماید.
خط ویژه سوژه ای با محوریت رانت خواری و فساد اقتصادی دارد. چرا به چنین موضوعی پرداختید؟
پیش از ساخت فیلم ضد گلوله، قرار بر ساخت فیلم نامه آقازاده به تهیه کنندگی آقای جوزانی را داشتم، اما سفر وی به آمریکا فاصله ای در کار ایجاد کرد و در آن زمان درخواست فیلم ضد گلوله را دادم. با توجه به موفقیت هایی که ضد گلوله داشت، تصمیم به ساخت آقازاده ها را گرفتم که به دلیل شرایط فیلم نامه و موضوع مطرح شده و فضای قصه پروانه ساخت داده نشد و ارشاد با ساخت آن موافقت نکرد. فیلم نامه های افراد دیگر را هم خواندم تا بسازم، اما متاسفانه مطابق سلیقه ام نبود. ایده آن از وام های بانکی مطرح شد که فکر می کنم جوانی اهل شیراز حساب های بانکی را حک کرده بود، به اضافه این که دغدغه ام به آقازاده ها در خصوص مافیا، رانت و این مسائل باعث شد تا داستان خط ویژه را به نگارش درآورم. البته داستان خط ویژه داستان آقازاده ها نیست و فقط چند کاراکتراز آقازاده ها را وارد داستان خط ویژه نمودم
از مضمون اصلی فیلم که به نوعی توزیع ناعادلانه ثروت را به تصویر می کشد بگوئید؟
زمانی که بعضی سیستم ها در کشور و یا دولتی به شکلی شفاف عمل نمی کنند، طبیعتا برای افرادی که به قدرت نزدیک و یا مناسباتی در دستگاه های قدرت دارند، فضای سوئ استفاده و رانت خواری فراهم شده ، بنابراین فاصله و تبعیض به وجود می آید . جوانی که تلاش دارد روی پای خود بایستد و هیچ مناسباتی نداشته، از دیدن تبعیض ها دچار رنج شده و ممکن است واکنش هایی نشان دهد که این واکنش در فیلم مشهود است. زمانی که فرد تصمیم می گیرد حق خود را از جامعه بگیرد. به نظرم عدم وجود عدالت حاکم است، در حالی که همیشه عدالت کشور ما تا حدود زیادی به شکل شعار باقی مانده و هیچ وقت به این موضوع نگاه صحیح صورت نگرفته که منجر به ناهنجاری اجتماعی می شود. بحث من سیاسی نیست و به عنوان یک معضل است. انسان ها شرایط مساوی برای رشد کردن ندارند و عدم این اتفاق منجر به پدیده عدم شایسته سالاری شده که به عنوان معضل اجتماعی در جامعه نمایان می شود.
شما پیش از این تجربه فیلم سازی اجتماعی با رگه هایی از طنز و کمدی را داشته اید. مجددا موضوعی اجتماعی را با نگاهی طنز پیش گرفتید.چرا؟
به نظرم اگر قرار است داروی تلخی به بیمار داده شود، باید یک ماده شیرین در کنار آن گذاشته شود تا قابل هضم شده تا راحت تر بتواند بخورد. با توجه به معضلات اجتماعی، مشکلات جوانان و همه مسائل تلخی که در جامعه وجود دارد ، این لحن فیلم سازی را برای خود انتخاب کردم. این لحن در بیان مسائل اجتماعی می تواند مناسب باشد. در فیلم بعدازظهر سگی سگی نیز به مسئله اشتغال و خلاقیت جوانان تحصیل کرده اشاره شده بود، در فیلم ضد گلوله نیز مسائل اجتماعی دهه ۶۰ بازگو شده بود. به نظرم خط ویژه کامل کننده این دو فیلم و ادامه دهنده این نوع تفکر و این لحن بود، البته در این فیلم درصد کمدی پائین تر بود و تلاش شد تا داستان به سمت تریلر شهری و پرتعلیق و پر ریتم برود.
آیا به ایجاد فضای فانتزی در کنار رئال بودن محتوای فیلم اعتقاد دارید؟
فیلم فضای فانتزی ندارد، شاید چیدمان اتفاقات در بستر درام به یک فاصله و مقطع زمانی فانتزی نهفته در کار را به وجود می آورد. همیشه تلاش می شود تا اگر در کلان داستان فضای فانتزی نهفته وجود دارد، اما در اجرا، همه اجزای یک فیلم رئالیته شود. جنس بازی ها، فضای طرح قصه ها، حتی نوع دکوپاژ و نوع کارگردانی به زندگی و یک رئالیته خوب نزدیک شود. به نظرم خط ویژه به فضای زندگی نزدیک شده است.
به دلیل پرداخت موضوعی حساس و مهم در جامعه و سخت گیری هایی که اعمال می شود. آیا به لحاظ پروانه ساخت دچار مشکل شدید؟!
سال پیش درخواست پروانه ساخت دادم، دولت پیش در بخش هایی از محتوای فیلم نامه مشکل داشت و مرتب اصلاحیه داده و دائم نماینده برای بازنویسی فیلم نامه معرفی می کرد. در این میان بحث هایی را قبول نداشته و قبول نمی کردم که بسازم، اما بعضی قسمت ها که امکان تغییراتی در داستان بود را اصلاح می کردم، فیلم نامه بسیار جرح و تعدیل شد. متاسفانه در دریافت پروانه ساخت خیلی اذیت شدم، و در رفت و آمد مداوم به ارشاد بودم که پروسه آن یک سال طول کشید، اما با نگاه دولت جدید ، برخورد خوبی با فیلم صورت گرفت و به ما پروانه داده شد. خوش بختانه برای پروانه نمایش کمترین مشکل را داشتیم.
فیلم روایتگر چند جوان است که هریک نماینده گروهی از جامعه هستند و به عمل دزدی دست می زنند. شخصیت هایی که سیاه نبوده و خاکستری هستند.کمی درباره شخصیت پردازی ها بگویید و این که فیلم شخصیت محور یا داستان محور تلقی می شود؟
شخصیت پردازی کار به رئالیته داستان مربوط می شود که تلاش شد تا شخصیت ها قابل باور باشند. طبعا در زندگی عادی شخصیت های کاملا مثبت و منفی نداریم، پس از شخصیت های بینابین و خاکستری بهره می برم، چون پیچیدگی های بهتری دارند و انتظار واکنش های مختلف ازآن ها در داستان وجود دارد. هرچه شخصیت ها به رئال نزدیک شوند،چند وجهی تر می شوند. فیلم نامه ماجرا محور است تا شخصیت محور. در طول ماجراهایی که اتفاق می افتد تلاش می شود تا شخصیت ها معرفی شده و به زاویه های مختلف شخصیت ها در مواجه با اتفاقات درام بپردازیم. شاید کلیت داستان ها ماجرامحور باشد، اما شخصیت ها ماجرا را جلو می برد و کاراکترهای فیلم به شخصیت تبدیل می شود تا این که فقط یک تیپ باشند.
یکی از خصوصیات فیلم نامه این است که نقش اول ندارد و همه شخصیت ها به موازات یکدیگر در شرایطی به یک نقطه می رسند.آیا می توان با توجه به عمل دزدی که جوانان انجام می دهند باز قهرمان و ضد قهرمانی را متصور بود؟توضیح دهید؟
شاید تعبیر قشنگتر ضد قهرمانان دوست داشتنی باشد، همانگونه که در فیلم نامه های روز دنیا می بینیم، اما اگر بحث قهرمان وضد قهرمان را در شیوه کلاسیک فیلم نامه در نظر بگیریم، گروه جوان به نوعی قهرمانان فیلم و ضد قهرمان محتشم(سام قریبیان) است.
پس شما به قصه گویی در فیلم نامه معتقدید و این شیوه را می پسندید؟
به سینمای قصه گو اعتقاد داشته و به دنبال آن هستم. اوج زمانی که در هالیوود سینما به سمت تکنیک و جلوه های ویژه خاص حرکت می کرد، فیلم هایی مثل تایتانیک فروش بالایی داشتند که دلیل آن فقط قصه گویی اش بود و جلوه های ویژه تنها به کمک آن آمده بود. به نظرم مخاطب و سینما در هر دوره ای به قصه احتیاج دارد، قصه هیچ وقت از بین نمی رود و ممکن است نوع و ریتم قصه گفتن تغییر کند.
تا چه اندازه به فرهنگ سازی و نگاه نقادانه برای بیان معضلات اجتماعی و تاثیرات آن در سینما می اندیشید؟
فکر می کنم در کشور کوبا بوروکراسی حاکم بود و فیلمی در سینمای کوبا درباره بوروکراسی ، شرایط را در آن کشور تغییر داد. رئیس جمهور آن کشور با دیدن فیلم تصمیم گرفت فکری به حال این موضوع کند . همیشه می گویم که بیان این مسائل ممکن است حتی یک نفر از مسئولین را به فکر بیندازد و ببیند که جوانان واقعا دنبال حق خود و عده ای دیگر به دنبال رانت خواری هستند و شروع به درست کردن سیستم فاسد دستگاه ها کند. این فرهنگ سازی و تلنگری است که می تواند فیلمی این خدمت را فراهم کند.
خط ویژه توانست نظر تماشاگران مردمی را جلب نماید. چقدر به مسئولیت حرفه ای تان از این پس فکر کردید؟
قطعا وسواس من را بیشتر می کند تا در اثر بعدی به دنبال سوژه ای باشم تا بتواند با مخاطب ارتباط خوب برقرار کند. این ارتباط دوطرفه است، فیلم ساز باید یک انرژی خوب برای رشد داشته باشد و مخاطب این انرژی را بپذیرد و فیلم را ببیند.

تاریخ گفتگو: فروردین ۹۳

لینک کوتاه: http://mona-karimi.ir/KZ6P3

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.