روزنامه هنرمند

گفتگو با عباس غزالی

پیشنهاد شبکه جم را نمی پذیرم
عباس غزالی چهره ای آشنادرتلویزیون وسینما برای مخاطبان است. اودرابتدا به عنوان مجری بازیگر حضوری فعال دربرنامه های تلویزیونی داشت و هم زمان درچندین سریال، فیلم تلویزیونی به ایفای نقش پرداخت. اما وی با سریال رستگاران کارسیروس مقدم بیشتر دیده شدو باسریال وضعیت سفید کار حمیدنعمت الله جایگاه خودرادرتلویزیون تثبیت نمود ومخاطبان بسیاری رابانقش بهروزهمراه خود کرد.اماحیطه فعالیت اودرچندسال اخیر به سریال ها ومجموعه های تلویزیونی بی شمار محدود نشد وپس از تجربه طولانی درتلویزیون،پای او به سینما با فیلم سینمایی اعترافات ذهن خطرناک من بازشد و درنخستین تجربه سینمایی اش ایفاگرنقشی منفی درفضاوساختاری خاص ومتفاوت به کارگردانی هومن سیدی بود که خوش درخشید وتوانست کاندید سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد شود. پس ازآن درانتخاب نقش به نوعی ساختارشکنی کردو درفیلم سینمایی دلبری تجربه متفاوت فرزندشهید بودن را انتخاب کردتا این نقش را هم درپرونده کاری خود ثبت نماید. فیلم سینمایی قیچی به کارگردانی کریم لک زاده اثری آبرومند ومستقل است که نویدفیلمسازجوان وبااستعدادی رابه سینمای کشور می دهد و اکنون با بازی متفاوت ودیدنی عباس غزالی درگروه هنروتجربه برپرده سینماها است.ضدقهرمانی که پروسه ای رادردل طبیعت ودرلوکیشن های متفاوت طی می کند تامخاطب راهمراه خودبکشاند.
ماجرای ورودتان به هنرومقوله بازیگری چگونه بود؟
من درخانواده ای بزرگ شدم که کسی را درحرفه بازیگری نداشتم.مادرم می گفت ازخردسالی همیشه درحال تغییرچهره بودم وکاراکترهای تلویزیون را برایشان اجرا می کردم. ازکودکی ذوق ،استعداد وجوهره بازیگری رادروجودم حس کرده وتقلاهای مختلفی می کردم امامسیردرست را نمی دانستم تا این که درمقطع اول راهنمایی ازطریق مدرسه اعلام شد تا علاقه مندان بازیگری تست بدهند که تست دادم وقبول شدم. درنهایت من به همراه چندین نفربرای نمایش نامه انتخاب شدیم ودرسطح استان وکشوری جایزه گرفتیم. ازآن جاتوسط یکی ازداوران به کانون فرهنگی تربیتی حر واقع درمیدان راه آهن بانام کاخ جوانان سابق معرفی شدم که بعدهافهمیدم آن زمان بسیاری ازبزرگان ازجمله پرویزپرستویی ازآن جا آمدند. کلاس های حرفه ای بازیگری تئاتر ونمایش را درکانون حرآموزش دیدم وبابی شدتا فیلمسازان، بازیگران موردعلاقه خودرا ازمیان هنرجویان باگرفتن تست انتخاب کنندکه برای من نیز این اتفاق افتاد
درابتدای فعالیتتان مدتی به عنوان مجری بازیگر درتلویزیون حضورداشتید. چرامجری بازیگری را انتخاب کردید؟
درسریال ها، مجموعه ها وتئاترهای مختلف کارکردم. حتی یک اپیزود در سریال داستان یک شهر اصغرفرهادی کارکردم وهمه تعریف می کردند، اماقرارنبود با این کارهادیده شوم ومثلا مصادف با بازی فوتبال ایران استرالیا می شد ویاهم زمان برنامه جالب ترپخش می شد ویاهردلیل دیگری که مانع دیده شدن می شد وناراحتی برایم به همراه داشت. امافکرکردم که جای بهتری قراراست این اتفاق بیفتدوپشتکارم را ادامه دادم وتوکلم به خدابود.حدود چهارسال مجری شبکه تهران درگروه کودک ونوجوان دربرنامه ای به نام نردبان بودم و درشبکه جام جم نیز برنامه زنده بوم سفید را اجراکردم.امااززمانی که دربازیگری کارداستانی وسریال دیده وتثبیت شدم پیشنهاد اجرا رانپذیرفتم وبه عشق اصلی ام بازیگری پرداختم.
وضعیت سفیدروایتگردوران جنگ تحمیلی است و شماباوجود سن کم تان درآن زمان قطعادرک وشناختی از آن فضاوشرایط نداشتید.چه کردیدتابه آن شناخت برای ایفای نقش برسید؟!!
بله فیلم دوره ای راروایت می کند که برای پدران، مادران وهمه کسانی که سن بیشتری ازمادارند خاطره انگیز ونوستالژی است چون برگی ازتاریخ کشورمان بودکه ورق خورد وهمه قوم هارادربرگرفت. مطمئنا همه مردم کاراکترهای فیلم به ویژه کاراکتر بهروز را درفامیل و دوستان دیده بودند و این باعث می شد سریال وضعیت سفید درنظرمردم دوست داشتنی باشند،چون همه با اعضای خانواده همذات پنداری می کردند وخودشان را درآن دوران می دیدند. به نظرم هوش کارگردان(نعمت الله)ونویسنده(مقدم دوست)وهمه تیم بود که باعشق وعلاقه کارکردندوباید از این دوعزیزتشکرکنم.
امانکته ظریفی که اشاره داشتید روایت دهه ۶۰ است که من متولد ۶۳ هستم و آن زمان من خیلی کوچک بودم وبالطبع از آن زمان فقط چندلحظه وپلان کوتاه رابه یاددارم. نوارقهوه ای که به شکل ضربدری برپنجره می چسباندند، صدای آژیرخطرکه یادم است برادربزرگترم مرابرمی داشت وباهمسایه هابه شکل استرس وار درتاریکی که چراغ ها خاموش می شد وبا چراغ قوه درپناهگاهی که پله باریکی داشت می رفتیم. مطمئنا برای رسیدن به این اتفاق تحقیق کردم. آلبوم ها وفیلمهای قدیمی رانگاه می کردم، باادبیات آن دوران اشنا شدم وسعی شد ازتجربه کسانی که آن دوره ودیالوگ های آن زمان رابیشتردرک کرده استفاده بهینه داشته باشیم ودروجودخودمان ته نشین کنیم تا بتوانیم درقالب نقش درآن زمان ملموس تر روایت نماییم.
نقشی که به شماپیشنهاد می شود بایدچه ویژگی هایی داشته باشد تاجذب آن شوید؟
صدرمعیارهایم مردم هستندودیدگاهم این است که بایدجذاب، تاثیرگذار واثری آبرومند تلقی شود که جای کارداشته باشد ومردم دوست داشته باشند ومن را پله ای جلوترببرد. امیدوارم دراین مسیربی انتها موفق بوده باشم.
درفیلم سینمایی معبرجان محصول سال۱۳۸۲به کارگردانی محمددرمنش درمدیوم سینمادیده شدید! این اولین حضوردرسینمابود؟
معبرجان قرارنبودفیلم سینمایی باشدوازابتدا قراربر ساخت تله فیلم برپایه این مدیوم بودوسه سال بعدازکار که خبری نبودمتوجه شدم دراکران مختصروبی سروصدا به اسم سینمایی اکران شد و راستش شوکه شدم.البته من آن را به عنوان کاراول سینمایی خود نمی دانم.
در فیلم اعترافات ذهن خطرناک من به عنوان اولین تجربه سینمایی و برای ایفاگری نقش منفی به نظرم انرژی بسیاری گذاشتید!
نقش منفی اصولاجای کاربیشتری دارد چون خاکستری است وتماشاگرارتباط بیشتری با آن برقرار می کند. جادارد تاکارهای مختلف وتزیینات متفاوتی روی کاراکتر انجام شود تاخوب اجراشود. سختی آن این است که برای آن که دافعه ایجاد نشود نیاز است که نقش سمپاتیک (منفی دوست داشتنی)اجرا شودوتلاشم این بود همیشه این کار راانجام دهم.چندین بارنقش خاکستری وبه این شکل بازی کردم وبا این وجود همه آن ها نقطه اشتراک داشتند وسعی کردم باتکنیک و ویژگی که درهرفیلمنامه است شناسنامه خاصی را برای هرنقشی درنظربگیرم تاتکراری به حساب نیاید.
باتوجه به این که تجربه هردونقش مثبت ومنفی رادرکارنامه داشتید.تمایل خودتان بیشتر ایفای کدام نقش است؟
برایم فرقی ندارد. مهم این است که شخصیت دردل یک قصه وسوژه قابل احترام و قابل تامل برای مخاطب باشد که مردم پای آن بنشینند وباشخصیت های قصه ارتباط برقرارکنند. حال اگر چیدمان درست باشد وآدم ها درست در جای خودقرارگرفته باشند وخودت هم خوب کارکنی، مطمئنا دیده می شوی واثر هم ماندگار می شود. هربازیگری دوست دارد ژانرهای مختلف راتجربه کند وبه نظرم به تعداد آدم های کره زمین نقش برای ایفاکردن است. مثلا درنقش دکتر نمی توانم بگویم چون قبلا این نقش رابازی کردم دیگرنمی پذیرم، چون پانصد هزاردکتردرشهرداریم که شبیه هم نیستند وهرکدام ویزگی وشناسنامه خاص خودرادارند و همیشه این گونه به نقش هانگاه می کنم.به طورکلی نقش های خاکستری جای کاربیشتری دارد.
با این توضیحات به نظر می رسد انتخاب خاصی بربازی درسینما وتلویزیون ندارید ودرصورت پیشنهادخوب هردومدیوم راقبول می کنید؟
بله جزء بازیگرانی نیستم که چون درسینما بازی کردم، پیشنهاد بازی درتلویزیون راقبول نکنم.من ازتلویزیون آمدم وطرفداران خودرادارم واصولا خودم راخط کشی ومحدودنمی کنم. نقطه اشتراک هرسه مدیوم مردم است ومردم امتیاز می دهند واگرآن ها کار رانبینند هنرمندی وجودندارد.من سعی می کنم درهرمدیوم که باشم معیارهایم برقرارباشد وهمه انرژی ام رابگذارم تاجواب اعتماد مردم رابدهم.به مخاطبم اعتقاد دارم وهرجا که امضای من وجوددارد وروبروی دیدگان مردم باشم ازجان مایه می گذارم.آن قدراین حرفه برایم مقدس است که باعشق کار می کنم. بسیاری پس ازنگرفتن سیمرغ ازم پرسیدند ناراحت شدی؟ وگفتم نه. من جایزه ام را خیلی وقت پیش از مردم گرفتم.البته نمی گویم از دریافت جایزه خوشحال نمی شدم، بلکه خوشحال تر می شدم اما مدت هاست به خودم قبولاندم که جایزه اصلی رضایت مردم ومخاطب است.
نقش اول فیلم قیچی هم که بردوش شماگذاشته شده یک ضدقهرمان است!
نقش رابازی می کنم که ضدقهرمان بوده وجرم مرتکب شده وممکن است تماشاگر آن راپس بزند، اما ناچاراست تا انتها روندسفرادیسه وار وی رابرای فرارازقصاص دنبال کند ودرنهایت شخصیت به نقطه درجازدن، بن بست رسیده ودایره پیرامونش تنگ تر می شود وزمان برایش کش می آید که اتفاقات دردناک برایش ایجاد می شود وطبیعت اوراقصاص می کند. این که دنیادار مکافات است به شکل متفاوت وخاص نمایش داده می شود که بسیار برای من جذاب بود.
فیلم سینمایی قیچی واعترافات ذهن خطرناک من هردودرگروه هنرتجربه اکران شد!! نظرتان درباره گروه هنروتجربه چیست؟
این ازبدشانسی من است و بااحترام به گروه هنروتجربه که طرفداراین گروه هستم و اگربخواهم فیلم ببینم هم به لحاظ حمایت وهم این که فیلم های خاص وخوبی دراین گروه است این گروه راانتخاب می کنم. اماگاهی تناقض ایجاد می شود، مثلا فیلم اعترافات ذهن خطرناک من دربخش سودای سیمرغ بود وقرارنبود درهنروتجربه اکران شود. تهیه کننده حدس زد که این بهتر است امابرای مابدترشد.چون تهیه کننده پیش از این درفیلم من دیه گومارادونا هستم درگیشه شکست خورده بود، تصمیم گرفت فیلم بعدی را به خاطرخودش درگروه هنروتجربه بگذارد.پس از یک سال از من درباره اکران شدن فیلم اعترافات ذهن خطرناک من می پرسند ونمی دانند اکران شده و برداشته شده است. پوستر ،تبلیغ وبیلبوردی برای فیلم وجودنداشت وحق ماضایع شد. امادرباره فیلم قیچی که فضای خاص داشت ودوستان مستقل کارکردند ونتوانستند مجوزسینمایی بگیرند که درگروه هنروتجربه اکران شد.اما به نظرم کارخوب دیده می شود وامیدوارم مردم فیلم خاص و متفاوت قیچی را درهنروتجربه ببینند که به نظرم گروه مهجوری است.
آیاپیشنهاد کاردرتئاتررا داشتید وبه نظرشما تجربه کاردرتئاتر یا سینما سخت تراست؟
بله وبسیاردوست دارم این اتفاق بیفتد، اما تئاتر تمرین زیاد لازم دارد که بسیار خوب است و همیشه تداخل کاری باکارتصویری برایم ایجاد می شود. باوجود سختی تئاترکه گفته می شود اما برای من دوست داشتنی تر می شود و وقتی سریال کارمی کنید بایدپخش شود تاعکس العمل مردم دیده شود. البته به لطف فضای مجازی مثلا فردی درکرمانشاه درباره سریال نظر می دهد. اماوقتی می گویند تئاتر ریشه است وسخت تراست چون قطع وتکرارندارد واگرمشکلی ایجاد شودباید بداهه آن راجمع کنید که این توانایی، تخصص وتکنیک می خواهد. تئاتر مادر این حرفه است، چون بازیگر درصحنه تئاتر پخته تر می شود وارتباط نفس به نفس با تماشاگر است. در همان لحظه عمل بازیگر، تماشاچی فیدبک می گیرد واین حسی است که هروقت روی سن بودم برایم لذت بخش بوده است.
تاریخ گفتگو: مرداد۹۵

لینک کوتاه: http://mona-karimi.ir/4vPga

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.