ماهنامه فرهنگ و سینما

گفتگو با بهروز سبط رسول


ایران سرزمینی پر از سوژه های بی نظیر و عالی است، با وجود این مشکل فیلمنامه دارد
بهروز سبط رسول دانش آموخته رشته مهندسی صنایع است ، وی فعالیت هنری خود را با نوازندگی سه تار در سال ۱۳۷۱ آغاز کرد و بیش از ۱۲۰ مقاله در مجلات مختلف به چاپ رسانده است. او ۸ کتاب کودک و ۲ کتاب رمان را نیز به نگارش درآورده است.سبط رسول نویسندگی و کارگردانی چندین فیلم کوتاه و مستند از جمله قرار عاشقی، ملودی پرواز، هویت،….. را در کارنامه خود دارد . فیلم هویت در جشنواره بین المللی ویدئویی یاس نامزد بهترین کارگردانی و فیلمنامه شد. وی این روزها در حال آماده کردن اثر جدیدش سکوت یک ترانه است که موضوع بکر و فضایی متفاوت دارد. با او به گفتگو می نشینیم تا از دغدغه اش از فیلمسازی و شرایط اکران بخش هنر و تجربه جویا شویم.
چرا با وجود تحصیل در رشته مهندسی صنایع قدم به هنر و فیلمسازی گذاشتید؟
در رشته مهندسی تحصیل کردم تا ازدواج کنم در حالی که از ابتدا هنر را دوست داشتم(خنده). در دبیرستان یکی از دوستان صمیمی ام که او هم علاقه مند به هنر بود پیشنهاد تحصیل در هنر را به من داد ، قبول نکردم و مهندسی خواندم. با این که کار و سابقه خوبی در رشته فنی داشتم، اما دوباره به هنر برگشتم. اکنون دوستم دکترای گرافیک دارد و استاد دانشگاه لیون فرانسه است .روزی به من گفت بالاخره به هنر برگشتی!! از مهندسی جز تجربه چیزی کسب نکردم
گویا به غیر از فیلمسازی به رشته های دیگر هنری مثل نواختن ساز،شعر سرودن و یا حتی نگارش کتاب مشغول بودید؟!
بله. در کنار کار در رشته فنی از سال ۱۳۷۰ موسیقی را آغاز و چندین کنسرت برگزار کردم. هنوز نوازنده تار و سه تار هستم. در دانشگاه از درس های مهندسی فرار می کردم و در کلاس های دانشگاه ادبیات می نشستم. با بسیاری از شعرا مثل اخوان صحبت می کردم و شعرهایم را می خواندم. چندین مقاله برای مجلات می نوشتم که هنوز این کار را می کنم .همیشه در مدرسه نمره انشایم ۲۰ بود واحساس کردم قلم قوی نسبت به هنرهای دیگر دارم. ۸ کتاب کودک و ۲ رمان نوشتم که آخرین کتابم به چاپ سوم رسید.
چه چیز باعث شد که مصمم به فیلمسازی شوید؟
فیلم خانه دوست کجاست عباس کیا رستمی را حدود ۱۰ بار دیده بودم، اما روزی با دیدن این فیلم تکان خوردم و جرقه ای در من زده شد به طوری که گریه کردم. این گریه باعث شد زندگی من تغییر کند. از خدا خواستم به من قدرت دهد تا بردیگران تاثیر بگذارم. فیلم در قالب کودکانه و یک داستان ساده وفاداری کودکی را نمایش می داد. از آن زمان اراده کردم و وارد فیلمسازی شدم. با دوستانم به پروژه ها می رفتم و فقط نگاه می کردم. در سینما دستیار کسی نبودم و فقط از خودم بهره بردم. عده ای می گویند مثلا ما از ابدارچی شروع کردیم تا به اینجا رسیدیم. اما من از اول می دانستم چه چیزی بهتر است. نمی خواهم ادعا کنم که مدیر خوبی هستم، اما در طول عمر مهندسی حس کردم هر زمان مدیر بودم بهتر عمل کردم تا کارمند. احساس کردم با فیلم سازی درگیری کمتری با انسان های دیگر دارم.
برای شروع فیلمسازی دوره ای را گذراندید و یا به شکل تجربی کار کردید؟
کیا رستمی به فیلمسازان یاد داد که با دوربین هندی کم می توان فیلم ۱۰ را ساخت. عده ای فیلمسازند و عده ای خالق فیلمسازان. کیارستمی با فیلم ساده اش مرا خلق کرد و توانست فردی را متحول کند. ممکن است فیلمی فروش بالا و خوبی داشته باشد، اما تاثیری بر مخاطب نداشته باشد و میان فیلم دیدن از سینما بیرون بیاید. کیا رستمی در نمایش فیلمش در کرمان از همه خواهش کرد که تماشاگران نیم ساعت اول را بشینند چون صندلی راحت است و می توانند بخوابند. به نظر من انسان با شخصیتی است که نمی خواهد تماشاچی را به زور نگه دارد. من پیش کارگردانی رفتم تا سینما را یاد بگیرم که چیزی هم یاد نگرفتم البته آن چه می گفت برعکس انجام دادم و موفق بودم. او می گفت مخاطب پول داده باید او را طوری نشاند که بلند نشود ، اما کیارستمی می گفت اگر بخوابید به من لطف کردید چون باعث شدم شما بخوابید !! او کار خودش را انجام داده و دنبال چیز دیگری نیست. در حال حاضرکلاس فیلمسازی بسیار است. یادم می آید استادی در یکی از موسسات فقط از کتاب ها به ما آموزش می داد من آن دوره را ادامه ندادم و حتی با مدیر آن موسسه دعوا کردم، چون بیشتر از بچه های کلاس کار را می دانستم. آیا مثلا فردی که از شیراز آمده به دنبال این است که مدرس از کتاب بخواند و او فرا بگیرد؟ این کار را خودمان هم می توانیم انجام دهیم. کیارستمی در کنار آموزش های تئوری و کتاب، به صورت عملی همراه با هنرجویان سوژه انتخاب می کنند و فیلم می سازند ،حتی خودش با آنها همراه می شود و فیلم می سازد. این آدم به ما جسارت می دهد تا فیلم بسازیم.
از فیلم هایی که ساختید بگویید و این که به بخش هنر و تجربه ارسال نشد؟
من سه ماه اجاره خانه ندادم تا فیلم های کوتاهم را ساختم و حقوق هایی که می گرفتم خرج فیلمسازی می کردم. در واقع همسر و فرزندم را بسیار اذیت کردم تا بتوانم در کاری که دوست دارم موفق شوم. در فیلم قبلی هویت در جشنواره فیلم بلند ویدیویی یاس دو نامزدی کارگردانی و تهیه کنندگی و یک جایزه بهترین فیلم را از انجمن صنفی دریافت کردم. با بخش هنر و تجربه صحبت کردم که فیلم پروانه ساخت دارد و حتی جایزه گرفته اما به هنر و تجربه ارسال نشده است. حدود ۶۷ فیلم به جشنواره فجر فرستادند که از بین این ۶۷ فیلم تنها فیلمی که مدیران ارشاد به آن جایزه دادند فیلم من بود که تهیه کننده کار خودم بودم و فیلم دیگر به نام مردان آفتاب که تهیه کننده اش صدا و سیما بود. فیلم داستانی انسانی و زندگی واقعی بچه ای بودکه در کنار ما زندگی می کند و هر لحظه ممکن است جانی شده و خانواده هایمان را آزار دهد و یا بهترین آدم شود تا به جامعه خدمت کند و او نیاز به حمایت همه ما دارد. نیت ما این بود که آن را بسازیم تا شاید بچه شناسنامه پیدا کند چون هویتی ندارد و در فیلم از نابازیگران بهره بردم. من حداقل انتظار پاسخ نامه را داشتم. به رییس بانک آینده نامه ای نوشتم و منشی وی زنگ زد و گفت در حال حاضر نمی توانیم حمایت از شما کنیم اگر می توانید تا فلان تاریخ صبر کنید، به نظرم این شخصیت وی را نشان می دهد. اما به هنر و تجربه نامه می نویسم جوابی نمی گیرم .کرمان موتور تنها شرکتی بود که از فیلم حمایت کرد بدون آن که انتظار چیزی داشته باشد که بسیار تشکر می کنم و کار بزرگی انجام داد.
تاریخ گفتگو: فروردین ۹۵

لینک کوتاه: http://mona-karimi.ir/cX0dg

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.