روزنامه هنرمند

گفتگو با برزو نیک نژاد


به جایی وصل نیستم
برزونیک نژاد با نویسندگی سریال دودکش و ساخت سریال دردسرهای عظیم توانست مخاطب خود‌رادر تلویزیون پیداکند‌وآثارش به دل مخاطبان بنشیند.اوبا ساخت فیلم سینمایی ناخواسته که درام اجتماعی‌تلخ‌با محوریت عشق ومسایل انسانی بودتجربه متفاوتی را درفیلمسازی خود نمود که در سطح جهانی هم موردتوجه قرار گرفت. قرعه یکی دیگر از سریال های او که درایام نوروز پخش شد موفقیت دیگری را در جذب مخاطبان تلویزیون برای او همراه داشت‌که‌این‌روزها‌در‌شبکه‌آی‌فیلم‌درحال‌بازپخش‌است.فیلم‌سینمایی زاپاس درام اجتماعی با رگه هایی از کمدی و طنزکه این روزها بر پرده سینماهاست و استقبال خوب مردم نشان می دهد که کمدی آبرومند خانوادگی همیشه طرفداران خود را خواهد داشت .به نظر می رسددغدغه فیلمساز درایجاد حال خوب و رضایت مخاطبان به وقوع پیوسته است.
فعالیت‌ هنری‌ شما‌ در‌دهه‌۷۰با دستیاری‌کارگردانی‌ و برنامه‌ریزی‌آغازشد و اولین‌کار‌ نویسندگی‌تان ‌فیلم ‌سینمایی کلبه بود. چرا درشروع‌کارسراغ ژانر ‌وحشت ‌رفتید؟
درفیلم ‌سینمایی کلبه حرفی که گفته می شود مهم است. فرمول اصلی فیلم بر مبنای عشق و دلدادگی و با هم بودن در هر شرایطی بود‌که احساس کردم برای بیان حرفم این لحن برای فیلمنامه مناسب‌است.ضمن این‌که ‌آن زمان‌ طبع‌فیلم های وحشت در میان هم نسلان من زیاد دیده می‌شد. به ‌طورکلی ژانر وحشت را دوست ‌دارم‌ و امیدوارم ‌بتوانم چند سال دیگر دوباره‌این‌ژانر ‌را‌ کار‌ کنم. به نظرم‌ تجربه ‌بسیار‌خوبی‌است‌ومی‌توان‌مخاطبان بسیاری را به سینماکشاند.به‌اضافه ‌این‌که ژانر کمدی و وحشت سخت ترین ژانرها در سینما است.فیلمنامه کلبه را سال۸۶نوشتم و در این حدود ۹ سال که‌می‌گذرد به جزء این چندماه، خیلی مانور انتخاب برایم وجود نداشته است. صادقانه همه کارهایم را دوست داشتم،‌اماتا امروز فیلم خودم‌رانساختم‌که امیدوارم شرایط ساخت آن برایم فراهم شود
فیلم خودتان چه ویژگی هایی قرار‌است داشته‌باشدکه هنوز آن‌رانساختید؟
منظورم این است که همه انتخاب ها را خودم نکردم وازخیلی اتفاقات که می توانست باشد مجبور‌شدم بگذرم وگرنه‌کار انجام نمی شد. فیلمنامه را در سینما و تلویزیون نوشتم اما در اجرا و یا حتی کاغذ بدون این که خراب‌شود از‌خیلی چیزهاگذشتم و سعی کردم فیلمنامه ای که هزینه کمتر و شرایط اجرایی بهتری دارد بسازم.امیدوارم‌روزی بتوانم اثرایده آل‌را بدون این‌که هرس شود بسازم.
تجربه شما در قالب کمدی‌نیز‌نگارش فیلم‌سینمایی پیتزا مخلوط بود. به عنوان نویسنده کار طنز، کمدی آن زمان چه تفاوت هایی با کمدی امروزکه زاپاس رابه نگارش درآوردید کرده‌است؟
به فراخور زمان فرم قصه عوض می شود. پیتزامخلوط در اجرا می توانست به سه،چهار شیوه انجام شود چون از نظر فیلمنامه، از نظر فرم قصه،کنارگرفتن آدم‌ها فاصله این فیلم با کمدی امروز پخته تر شده است. فیلمنامه در حد سال نوری اختلافی نکرده است. اجرای آن کمدی را که من بلد‌نیستم و درزمان خودش خوب دیده شد و کار قابل قبولی بوده است.از فیلمنامه آن می توانم دفاع کنم چون پیتزا‌مخلوط بستری تلخ داردو قصه دو جوان شهرستانی که حتی جای خواب ندارند و دچارمشکلاتی‌هستند روایت می‌کند.اتفاقی که در سینمایی که کار کردم افتاده و اینکه انسان ها شاید در سطح توقع مالی با هم فرق کنند، اما دل سطح توقع ندارد، دل قانون خود را دارد. درفیلم‌انسان ها دلشان‌گیر‌می‌کند وخواسته هایشان گاهی خواسته های طبقه بالاست. این گروتسگی که در کمدی دوست دارم که رگه هایی از آن درپیتزامخلوط بوده است. ولی هر کمدی منوط زیادی به اجرا دارد.بهترین داستان دنیا هم بایدداستان گوی خوب داشته باشد ومخاطب اورادوست داشته باشد تالذت بیشتری حاصل شود .پس خیلی منوط به اجرای قصه گو و شرایط محیط دارد. سعی کردیم فرم اجرای کمدی را در این سال ها باورپذیر تر کرده و از فرمی استفاده کنیم که با بقیه فرق داشته باشد.
به نظرم سلیقه فیلم سازی شما بیشتر کلاسیک و قصه گو است، برخلاف عده ای از فیلمسازان قصه گویی را بر تکنیک در سینما ترجیح می دهید!
بالاخره بخش اصلی سینما قصه گویی است. فکر نمی‌کنم سینمایی داشته باشیم که با مخاطب ارتباط برقرار کند و فقط تکنیکی باشد. می تواند فیلمی تکنیکی باشد و در خدمت روایت قصه قرار گرفته باشد. حتی اگر قصه شخصیت پردازی یک نفر باشد مخاطب با آن شخصیت جلو می رود و او را دوست دارد.
شما تجربه کار در تلویزیون و سینما داشتید. تفاوت کار و ساخت فیلم در مدیوم سینما و تلویزیون را در چه می دانید؟
تفاوت سینما و تلویزیون در ساختار است. بسیاری از منتقدان و عزیزان مثلا می‌گویند این کار سینمایی شبیه فیلم تلویزیونی است. می پرسی چرا؟ می گویند بازیگران تلویزیونی دارد که‌به‌نظرم ورود به این بحث اشتباه است. تفاوت این دو در بحث ساختار و اجرا است. مثلا اقای بازیگری در جشنواره فجر سیمرغ بازیگری گرفته و در سریال های بسیاری‌هم بازی کرده است آیا باید گفت این بازیگر سینما است یا تلویزیون؟! زمانی که ساختار تغییر می‌کند فرم بازی نیز عوض می شود‌و بازیگر توانایی دارد که جلوی دوربین سینما و تلویزیون و یا حتی صحنه تئاتر قرار گیرد و سبک اجرایی اوکاملا متفاوت‌است. این مربوط به بخش ساختاری بوده و سینما و تلویزیون دو مقوله جدا است.
باوجودفعالیت در مدیوم سینماوتلویزیون، تمایل خودتان به ساخت فیلم در سینما است یا سریال؟ جز فیلم ناخواسته که فضای اجتماعی و تلخ داشت درباقی کارهای شما طنز و کمدی دیده می شود می توان شما را با توجه به کارنامه تان کمدی ساز دانست و یا این که دغدغه ساخت در همه ژانرها را دارید؟
برای من و همه کسانی که در این زمینه کار می کنند مخاطب مهم است. به فراخور روزگار بستگی داردوباید سعی کنم با لحن و ادبیات متفاوت حرفم را بزنم، مثلا فرد طناز و بذله گو در زمان فوت کیارستمی لحن خود را تغییر می دهد. باید دید حرفی که می خواهیم بزنیم چگونه باید بیان کرد. این که گفته شود مردم متاثر هستند و باید حال آنها را خوب کرد درست‌نیست ،چون در بعضی جاها و به مناسبت های مختلف باید غمگین باشیم و عزاداری کنیم اتمسفر طوری است که باید غمگین بودوهمه به آن احترام می گذاریم.
بسیاری از فیلم سازان ما علت ساختن فیلم های کمدی را این می دانند که مردم لحظاتی از غم فارغ شوند و بخندند اما به نظرم خنداندن صرف مهم نیست!؟
آفرین به همه افرادی که ایرانی و مسلمان را شاد می کنند و می خندانند. درروایت داریم‌که در حد عبادت کار انجام می دهند و همه برای من قابل احترام هستند .من عرضم این است که حکمی وجود ندارد. این که چگونه بخندانیم یک بخش است و این که بگوییم فیلمسازانی که می خندانند فقط عبادت می کنند؟ بخش دیگر است. در ایران عادت به مرزبندی و خط کشی داریم. اما درباره خودم خط کشی ندارم و ممکن است کار بعدی ام اکشن باشد. مهم این است که حرفم را عوض نمی کنم و در ارایه‌لحن آن متفاوت عمل ‌می‌کنم. سبک فیمسازی همان لحنی است که برای اتفاق انتخاب می کنید، آن لحن براساس تصمیمی که می گیرد می تواند عوض شود و باید دید حرف را در چه قالب و سبکی بگوید تاثیرگذارتر است. حرفم در سینما حتما مقوله دل و دلدادگی است. من به یک منبع انسانی و اصل بودن که دل است اعتقاد دارم و به نظرم همه چیز از این منشا می گیرد و این می تواند در قالب و لحن های مختلف بیان شود. وودی الن یکی از بنیان گذار کمدی، کمدی هایی دارد که شاید نخنداند اما حال خوب و با نشاط در دل به وجود می‌آورد. حرف شما درست است. خنداندن لحظه ای مردم یک بخش است و بخش دیگر این که مردم با حال خوب و امید به فردای بهتر از سینما بیرون بیایند.فکر می‌کنم رسالت کمدی این است که در زندگی سختی‌ خواهید دید اما از آن بگذر و این کمدی را سبک مادر کرده است و تنها سبکی است که در سینما نمی توان مجزا کرد و مقوله پیچیده ای دارد.
پس از ساخت سریال دردسر‌های عظیم چرا به فکر ساخت سری دوم دردسر عظیم افتادید؟به این فکر کردید که ممکن است موفقیت اول را نداشته باشد و به شکلی ملزم به ساخت ۲ شدید! درصورتی‌که باید قصه منطقی دربیایدو مثل سری اولی دلی باشد!؟
ایمان داشتم که مردم دوست دارند و انرژی و خواست اکثریت آن ها بود که ۲ را بسازم.واقعیت این است که همان تلاش و زحمات در سری دوم هم وجود داشت. در دردسر عظیم ۱ باید پایه اتفاقات گذاشته می شد و اعتقاد من به شخصیت فیلمنامه است. همه قصه ها را براساس آدم ها تعریف می کنیم، چون آدم ها قصه را تشکیل می دهند و در دردسرهای‌عظیم‌مردم شخصیت ها را دوست داشتند و این که رابطه لطیف و بهار به کجا می رسد؟حرف شما درست است این که نویسنده کارگردان و تهیه کننده زمان ساخت سریال به این فکر می کند که ۲ را بسازد یا نه؟! باید پشت ذهن به ۲ فکر کرد که اگر رسیدید و مردم خواستند، کاشت هایی در ۱ داشته باشد که براساس آن اتفاقات به ۲ برسد. قصه دردسرهای عظیم در سری اول گرفت و شرایطی پیش آمد که ۲ را بسازیم.
چرا در سریال پادری که ادامه دودکش با همان عوامل بود حضور نداشتید و با کورش نریمانی‌به ‌شکل‌مشترک‌کار نکردید؟
پیشنهاد شد ولی چون قصه آماده نداشتم ترجیح دادم کار نکنم. پس از جواب منفی به سراغ ایشان برای نگارش رفتند. به نظرم کاش این کار را با عجله ادامه نمی دادند. مردم ازسریال‌دودکش خاطرات خوبی دارند و همه شرایط فراهم شد تا دودکش با اقبال مردم رو به رو شود. همان طور که از اسطوره ها باید استفاده درست کرد به نظرم این اتفاق باید درباره شخصیت های ماندگار سریال ها و فیلم ها بیفتد.
درباره قرعه که سریال مناسبتی عید بود بگویید!! جمع کردن سیزده قسمتی‌سریال با این همه شخصیت سخت نبود؟
درگیر ساخت زاپاس بودم که صحبت از ساخت قرعه پیش آمد و به جرات می گویم قرعه یکی از بهترین و سخت ترین کارهای من بود. در جریان بودم که قرار است عید پخش شود و پذیرفتم که می توانم کار را در این زمان انجام دهم. تعداد شخصیت ها بسیار بود و سعی کردیم همه چیز را در اجرا یکدست و ساده تر کنیم. قصه به روز نوشته می شد وحتی بازیگر نمی دانست پس از این قرار است چه اتفاقی بیفتد.
در زاپاس سراغ ساخت ملودرامی اجتماعی رفتید که وجه کمدی در آن پر رنگ است. درباره انتخاب فضای فیلم، لوکیشن، نوع گریم بگویید!!
فیلم لحن خود را دارد و لحن جغرافیایی خود به خود در لحن ساختاری قرار می گیرد. در جغرافیایی که کار می کردیم آدم ها ساده تر از این بودند که فکرش را می‌کنیم. با ایمان امیدواری یکی از بهترین طراحان گریم کشور صحبت کردیم و به این فرم گریم رسیدیم‌که صداقت بازیگران را بالا ببرد،آن ها را یکدست کندو به نزدیک شدن صورت ها‌ نیز کمک کند، به اضافه این که در لحن اجرایی‌کمدی صورت ها شیرین تر باید باشد.
در جشنواره فجر عده ای نظرشان این بود که زاپاس باید جوایز بیشتری در بخش های مختلف کسب‌می‌کرد.فکر می کردید با استقبال مخاطب مواجه شود؟
از ابتدای شروع زاپاس مخاطب برایم مهم بود.برای فیلم ناخواسته کاندید بهترین کارگردانی در ایران شدم وفیلم در جشنواره های مختلف خارجی حضور خوبی داشت و جزء معدود فیلم هایی است که سایت آمازون گرفت و آن‌رادوبله می کنند تا اکران شود، اما در ایران رنگ پرده به خود ندیده است. می خواستم مردم فیلم(زاپاس) را ببینند و سعی کردم فیلمی بسازم که قانون هنری‌خودش‌را‌حفظ‌کرده‌و‌ارزش‌هنری داشته باشد،اما مخاطبان برایم‌مهم‌ترین هستند. بارها در اکران عمومی بعد از جشنواره درشهرستان‌ها با مردم فیلم را دیدم و حدود ۸۵ درصد از مردم فیلم‌ رادوست داشتندوباحال‌خوب‌ازسینما بیرون آمدند.
تاریخ گفتگو : مرداد ۹۵

لینک کوتاه: http://mona-karimi.ir/igrXl

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.