ماهنامه فرهنگ و سینما

گفتگو با مهشید افشارزاده


قصه های بسیاری برای گفتن دارم
بای سیکل ران عنوان فیلمی بود که مهشید افشارزاده در سال ۱۳۶۴ بازیگری را با آن آغاز نمود و پس از آن در کارنامه بازیگری وی آثاری چون افسانه آه، توفان شن، بچه های طلاق،بلوف،…دیده می شود که در دهه ۱۳۷۰ تبدیل به چهره ای شاخص شد. پس از بازی در فیلم آقای رئیس جمهور در سال ۱۳۷۹ از بازیگری فاصله گرفت و پس از مدتی به فیلمسازی روی آوردکه نخستین فیلم بلندش آغاز دوم را کارگردانی نمود. او به تازگی سریال قهر و آشتی را روی آنتن تلویزیون داشت و اولین فیلم سینمایی خود را با نام پنج ستاره به تهیه کنندگی امیر سماواتی روی پرده دارد که نوید دهنده ورود او به جرگه فیلمسازان زن کشور است. با او به گفتگو می نشینیم تا از تجربه بازیگری و فیلمسازی اش جویا شویم و این که آیا پس از این باید شاهد افشارزاده بازیگر یا فیلمساز باشیم!!!
در ابتدا از نحوه ورودتان به عرصه بازیگری بگوئید!
در سال ۱۳۶۵ به دلیل انقلاب فرهنگی از ادامه ی تحصیل در رشته ی پزشکی منصرف شدم و برخلاف میل پدر و مادر به هنر رو آوردم. آن زمان رشته ی سینما در بین رشته های هنری وجود نداشت، بنابراین رشته ی تئاتر را انتخاب و با رتبه ۶۱ قبول شدم و از مصاحبه ی حضوری که توسط آقایان جمال شورجه و تاجبخش فناییان انجام شد، رد شدم. من کارمند مرکزآموزش فیلم سازی بودم و بیشتر فیلم های تاریخ سینما را که در سینماهای سپیده و آفریقا برای هنرجویان نمایش داده می شد، می دیدم. با یک معرفی نامه به تالار محراب مراجعه کرده و در دوره ی دو ساله ی آموزش تئاتر شرکت کردم. در این دو سال اساتید حاذق و باسوادی تدریس می کردند. درسال ۱۳۶۷ بعد از اتمام تحصیل، به دلیل خواندن مداوم مجله فیلم، به یک آگهی جذب بازیگران مرد و زن برخوردم که سازمان تبلیغات برای پروژه های آینده ی خود تعدادی هنرجو می گرفت، پس به استودیو ی آنجا مراجعه و از من خواسته شد یک پاراگراف از داستان باغ بلور ؛ را برایشان اجرا کنم. نقش پیرزنی که بخاطر شهادت همسر و فرزندانش، پریشان است. در برابر هیات هنرمندان وقت آقایان مجیدی، هنرمند، مخملباف، سلحشور، بهزادپور، تخت کشیان و چند نفر دیگر که در استودیو بودند، نقش را اجرا کردم. پس از مدتی از سوی آقای هنرمند برای فیلم ردپایی بر شن تماس گرفتند که به دلیل فیلمبرداری در کویر یزد نپذیرفتم ، تا اینکه فیلمنامه بای سیکل ران به دستم رسید. در همان سال کاندید بهترین نقش زن شدم و این مقدمه ی ورود م به سینما بود.o چه چیز باعث نزول سطح هنری آثار و یا کمبود و ضعف فیلمنامه مناسب می شود؟
فیلمنامه و کمبود سینما به نوبه ی خود باعث ایجاد مشکلاتی می شوند. به طور معمول در فیلم هایی که فیلمنامه های ضعیفی دارند، اولین چیزی که حذف می شود، شبکه روابط شخصیت ها در آن است. چون نویسندگان در شرایط وابستگی به گیشه، نسخه های کلیشه شده در فیلمنامه نویسی را تکرار می کنند که این باعث محدود شدن شبکه روابط و نقش بازیگرانی می شود که در این شبکه بازی می کنند. در این صورت بیشتر قصه ها تکراری شده و تهیه کننده ها ترجیح می دهند در این قصه ها از چهره های امتحان پس داده، بهره ببرند. به این ترتیب خیلی از بازیگران در سینمای بدنه تکراری شده و شبکه ی تبلیغاتی ناگزیر از آنها ستاره می سازد. ستاره هایی بی تجربه که جای بازیگران کارآزموده را تنگ کرده و تماشاگر را به خود عادت می دهند و یک شبه راه صد ساله را طی می کنند. بعضی از آنها هیچ اطلاعی راجع به عرصه ی هنر و بازیگری ندارند و فقط دیالوگ می گویند و دستمزدهای آن چنانی می گیرند. بازیگر مانکن نیست که مردم او را ببینند. یکی دیگر ازعوامل ظهور اینها آموزشگاه های بازیگری است که در سطح کشور بویژه تهران رشد کرده و بعضی از آنها حتی صلاحیت تدریس ندارند.
آیا فیلمنامه اولیه مطابق نظر شما دچار تغییرات شد؟
بله، زمان داستان به پانزده سال پیش یا شاید بیشتر مربوط بود که هنوز گوشی موبایل عامل مزاحمت نبود ! در فیلمنامه ی اولیه شخصیت رضا یک پیانیست بود که در لابی هتل پیانو می نواخت و فریبا یک مشتری بورژوا که به بهانه دیدن رضا به لابی می آید ولی رضا دل به مریم سپرده و …. که سعی شد تا آن را در وهله ی اول به روز کرده و طی تحقیقات انجام شده و مشورت با آقای قاضی نظام و سمواتی ، نسخه دیگری را نوشتم که به بهانه ی مریم و از دید او مشکلات زنان خدمه ی شاغل در هتل را نشان دهم.
پس به سینمای قصه گو و کلاسیک معتقدید؟ آیا از آن دسته فیلمسازان هستید که محتوا را بر تکنیک ترجیح می دهید؟
بله ، سینمای قصه گو در تمام دنیا طرفدار دارد. معتقدم یک فیلمساز با انتخاب بستر قصه گویانه و با نوع روایت خاص خودش و ادغام این دو با هم، مخاطب بی شماری را با خود همراه کرده و مشارکت او را بر می انگیزد. من نسل نوی ایران را می شناسم و با این شناخت سعی دارم قصه هایی البته با زبان سینمای فرهنگی بگویم که ازخود آنها شنیده ام. تکنیک فیلم به نوع داستان و سبک فیلمساز بستگی دارد. این داستان به شیوه ای رئالیستی و روان و شیوا بیان شده و بر دل می نشیند. فیلمساز ایده آل بر اساس مقتضیات و نیازهای داستان کارگردانی می کند ،لذا در ساخت این فیلم سعی کرده ام از تکنیک های ساده ی فیلمبرداری، دکوپاژ، نورپردازی و انتخاب زوایا بهره بگیرم تا مبادا محتوا تحت شعاع قرار بگیرد.
نگاهتان به فیلمسازی چیست و چه رویکردی را دنبال می کنید؟
یکی از پرطرفدارترین ژانرهای سینمایی در دنیا، سینمای اجتماعی است. این نوع سینما را از آن جهت که زندگی واقعی آدم ها را نشان می دهد و مردم خواسته های اجتماعی خود را در آنها می بینند دوست دارم. سینمای قصه گو را ترجیح می دهم، چون نه تنها در ایران که در سینمای جهان، سینمای قصه گو مخاطب زیادی دارد. فقط این نوع سینما می تواند بینندگان ایرانی را با سینما آشتی دهد وگرنه آنها روز و شب فیلم های مختلف با تکنیک ها و ژانرهای گوناگون را در ماهواره تماشا می کنند.
تفاوت کار یک نویسنده و کارگردان و بازیگر را در چه می دانید؟
بازیگری مقوله ای مهم در هنر سینما است. اگر به حافظه ی خود رجوع کنیم، بی تردید خیلی از فیلم ها را با بازیگرانی به یاد خواهیم آورد که به شخصیت های آنها جان داده اند و به جزیی از خاطرات ما تبدیل شده اند. مهم نیست که بازیگر کجایی باشد یا به چه زبانی حرف بزند، مهم ارتباط با بیننده است . این ارتباط باعث می شود که بازیگری را جدا از جنبه های هنری، برخوردار از جنبه های اجتماعی بدانیم. بنابراین بر فرهنگ هم تاثیر خواهد گذاشت. البته در این میان نمی توان از نقش کارگردان و نویسنده چشم پوشی کرد. در تاریخ سینما نویسندگان وکارگردان هایی وجود دارندکه در ساخت و ارایه ی شخصیت قوی از بازیگرها مهارت داشته اند، آن چه در آنها مشترک است، شناخت درست از روحیه ی مخاطب می باشد که با جان دادن به شخصیت تحقق پیدا می کند. کارگردانی مثل نقاشی ا ست که خالق آن چه روی پرده می رود، هستید.

تاریخ گفتگو: خرداد ۹۳

لینک کوتاه: http://mona-karimi.ir/cMOhT

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.