روزنامه هنرمند

گفتگو با فریال بهزاد


سینمای کودک و نوجوان در کشور ما جدی نیست

شرایط نا مناسب فیلمسازی و بی توجهی به جایگاه سینمای کودک و نوجوان در این سال ها موجب کم کاری فیلم سازان کودک و بی رونق شدن این سینما شده است. فریال بهزاد جزء فیلمسازانی است که با وجود ساخت فیلم های ماندگار کودک، ترجیح داد تا در این سال ها فیلم سازی در گونه های دیگر سینمائی را تجربه نماید. بهزاد در جدیدترین اثر خود با نام “حریر دوربین” خود را به سمت معضل چاقی و سلامت فردی و اجتماعی مردم برد تا جامعه را متوجه تغذیه صحیح نماید و در مسیر اصلی سلامتی قرار دهد. فریال بهزاد و غلامرضا آزادی زوج هنری فیلمساز که در این سال ها همواره با هم همکاری داشتند، این روزها علاوه بر فیلم سینمائی “حریر “، فیلم سینمایی “قبیله من “را به کارگردانی غلامرضا آزادی و تهیه کنندگی فریال بهزاد در گروه هنر و تجربه اکران دارند. دقایقی بافریال بهزاد به بهانه اکران فیلم سینمائی حریر به گفتگو می نشینیم.
آخرین اثر سینمائی شما پرستوهای عاشق در سال ۱۳۸۹ بود. در این سال ها بیشتر در حوزه تهیه کنندگی فعالیت داشتید. چرا این مدت در حیطه فیلم سازی حضور نداشتید؟
بله در ۲۵ سال فعالیتم در تلویزیون نیز بیشتر در حوزه تهیه کنندگی کار کردم. در این چند سال تهیه کنندگی ۳ فیلم سینمائی” قبیله من” و ” سندباد و سارا” به کارگردانی غلامرضا آزادی و فیلم سینمائی” ب ۱۲″ به کارگردانی امید نیاز را بر عهده داشتم. فیلم سینمائی” ب “۱۲ به کارگردانی امید نیاز موضوعی اجتماعی دارد که درباره کودک بود، نه برای کودک و در چند جشنواره کره، ایرلند و…… موفق به دریافت جایزه شد. فیلم سندباد و سارا به کارگردانی غلامرضا آزادی نیز برای کودکان است که قرار است در جشنواره کودک به نمایش درآید و احتمال دارد در ایام عید و قبل جشنواره اکران شود. علاوه بر تهیه کنندگی مشغول تحقیق و نگارش فیلمنامه حریر بودم که حدود ۳ سال طول کشید.
با توجه به این که همه شما را با عنوان فیلمساز کودک و نوجوان می شناسند، چرا فیلم کودک و نوجوان نمی سازید؟
هنوز هم خود را فیلمساز کودک و نوجوان می دانم و و دلم نمی خواهد فیلمی بسازم که دیده نشود. در سال های اخیر به فیلم های کودک اکران و سینما نمی دهند و حتی امسال جشنواره کودک برگزار نشد که قرار است حدود سه ماه دیگر به شکل غیر رقابتی برگزار شود. به نظرم سینمای کودک و نوجوان در کشور ما برخلاف کشورهای دیگر جدی نیست. جشنواره کودک در دنیا از مهم ترین جشنواره ها است که با هیجان برگزار می شود و کودکان و نوجوانان بسیاری فیلم ها را می بینند. جشنواره کودک در کشور ما از رسالت اصلی خود خارج شده و به شکل شعار درآمده که اتفاقی در آن نمی افتد.
پس با این توضیحات در صورت ساخت فیلم برای کودکان و نوجوانان به دنبال فراهم شدن شرایطی برای دیده شدن فیلم و ارزش قائل شدن به این نوع سینما توسط مدیران هستید!!
بله معضل اصلی من در سینمای کودک این است که به نظرم باید جوی ایجاد شود تا بچه ها فیلم را ببینند چون خوراک فرهنگی ندارند. ۱۰ سال پیش در تلویزیون برای کودکان سریال هایی مثل سیب خنده، مجید دلبندم، دنیای شیرین و.. ساخته می شد اما اکنون تلویزیون تولیدی در این زمینه ندارد. فیلم های خارجی نیز با فرهنگ ما یکسان نیست و سانسور می شود که کودکان را جذب نمی کند. در چند سال اخیر فیلم های کودک و نوجوان به شکل محدود اکران و حتی دیده نشده است، در حالی که فیلمساز تلاش می کند تا مخاطبان اصلی (کودکان و نوجوانان)فیلم را ببینند و در صورت دیده نشدن انگیزه اش را برای کار از دست می دهدکه در نتیجه فیلمی جشنواره ای می سازد که فقط جایزه می گیرد در حالی که بچه ها نمی بینند و این فقدان بزرگی است.
در تازه ترین اثر سینمائی به موضوع سلامت اجتماعی افراد و معضل چاقی پرداختید. دغدغه ساخت این موضوع چگونه برایتان به وجود آمد؟
این فیلم دغدغه چند سال من بود، به دلیل اینکه تعدادی دوست و آشنای چاق در زندگی من وجود داشت که همیشه در جامعه با مشکلات متعددی روبرو بودند و رفتار مردم با آن ها بسیار بد بود. گاهی فکر و ایده ای در ذهن انسان به دغدغه تبدیل می شود. تاکنون این نوع فیلم ها در سینمای ما ساخته نشده بود و تصمیم گرفتم درباره دختران چاق اولین فیلم سینمائی را در ایران بسازم، بنابراین مطالعه بسیار داشتم و تحقیقات بسیاری در کلینیک های چاقی در گفتگو با دختران چاق درباره دغدغه و مسائلشان کردم. انسان های چاق معمولا منزوی هستند و در جامعه زیاد دیده نمی شوند، به دلیل این که اعتماد به نفس پایینی دارند و از روبرویی با آدم های جامعه ترس دارند و متاسفانه افراد جامعه با بی احترامی با آن ها رفتار می کنند. احساس کردم جای ساخت چنین فیلم و پرداخت به این آدم ها در سینمای ما خالی است.
برای نگارش فیلمنامه به جهت تحقیقات مفصل از مشاوره و نویسنده ای بهره گرفتید؟
با نویسندگان مختلفی برای نگارش فیلمنامه صحبت کردم و هیچ کس متوجه دغدغه ام از ساخت فیلم نمی شد و بنابراین قصه تجاری و یا کمدی می نوشتند. نمی خواستم فیلم کمدی باشد، چون این معضل برایم جدی است و آدم های اطرافم با این مسئله به شکل جدی روبرو هستند به گونه ای که زندگیشان تحت الشعاع قرار گرفته است. با وجود این که باموقعیت فیزیکی فرد چاق به راحتی می توانستم لحظات خنده داری ایجاد کنم، ولی نمی خواستم فرد چاق را مسخره کنم و از تماشاچی خنده بگیرم، چون هدف من انتقاد به این توهین ها است و این که چرا جامعه آن قدر ظاهر بین شده است؟! یک فرد چاق می تواند فردی مهربان ،خلاق و با استعداد باشد.
فیلم در مرز باریکی حرکت می کند و گاه می تواند هم به سمت کمدی بودن پیش برود و از سویی تلخی آزاردهنده از روایت بیوگرافیک دختری چاق در اجتماعی که با نگاه تحقیرآمیز به او می نگرند را روایت کند!!
بله چون نمی خواستم بگویم حریر زندگی تلخی دارد و به دنبال این بودم که بگویم این آدم خودش را باور و دوست ندارد که زندگیش تلخ شده است، اما اگر باور خود را عوض کند می تواند شاد باشد و بدون ترس از قضاوت دیگران زندگی کند. مشکلات او به دلیل چاقی نبوده بلکه به دلیل عدم اعتماد به نفس بوده است. افراد چاق به دلیل کمبودهایی که در خودشان احساس می کنند آن را به گردن چاقی و حتی دیگران می اندازند، درصورتی که اگر تلاش داشته و خود را باور کنند به همه آن چه می خواهند می رسند و ارزش خود را پیدا می کنند.
در بخش های پایانی فیلم به تاثیر انرژی مثبت و قانون جذب اشاره ای داشتید. تا چه حد به علم روان کاوی در این زمینه آگاهی داشتید که در فیلم از آن بهره بردید؟
کتاب های بسیاری درباره خودآگاهی، خود شناسی، زیبایی درون، تجسم خلاق، شفای کودک درون،و…. خوانده ام و کلاس های زیادی در این زمینه رفتم که در من تاثیربسزایی گذاشت. در کلاس ها گفته می شود اگر شما زمینه های ذهنی و روانی را در خود بپرورانید و تجسم کنید به آن چه می خواهید می رسید. می توانستم در پایان فیلم حریر را لاغر کنم، اما تماشاچی فکر می کرد به دلیل لاغری در کارهایش موفق شده در حالی که هدف این بود که حریر علی رغم چاقی در جاده درست سلامتی افتاده چون باور و طرز تفکرش را تغییر داده و خود و استعدادهایش را در جامعه ابراز می کند که نتیجه موفقیت او در زندگی است.
دید خودتان به عنوان فیلمساز نسبت به موضوع چاقی با قبل ساخت چه تفاوتی کرد؟
هرکسی که فیلمنامه را می خواند ادعا داشت که بزرگ نمایی در تحقیر و تمسخر مردم نسبت به افراد چاق داشتم، اما زمان فیلمبرداری متوجه شدم فقط یک دهم واقعیت جامعه را در فیلمنامه نوشتم. برخوردها در خیابان، تاکسی بدتر ازآن بود که در فیلمنامه نشان داده بودم. طی گفتگویی که با افراد چاق داشتم از بی احترامی ها و بی تفاوتی ها در جامعه صحبت می کردند که به همین دلیل دست به خودکشی زدند. درواقع فیلم بیوگرافی از یک دختر چاق است با همه مشکلاتی که در زندگی واقعی با آن روبروست.
به نظر می رسد بخش هایی از فیلمنامه دچار ضعف است، برای مثال زمانی که حریر در حال خودکشی است و مادرش پس از تماس و بی پاسخ ماندن به یکباره لحظه خودکشی سر می رسد، گویی فیلم در حال جمع کردن قصه حتی با وجود غیر منطقی بودن است!!
قرار است حریر با مادرش به عروسی بروند که مادرش چند بار زنگ می زند و او جواب نمی دهد. لیوان از دست مادر می افتد و می شکند، زنگ خطر و تلنگری در ذهن مادر شکل می گیرد. همه مادرها به ویژه مادر چنین دختری همیشه نگران است. بله اگر لحظه خودکشی به او می رسید و اجازه کار را نمی داد غیر منطقی بود، اما وقتی به حریر می رسد او خودکشی کرده و ناکام مانده است. الزاما این گونه نیست که فاصله خانه مادر تا حریر شمال به جنوب یا شرق به غرب باشد، شاید یک خیابان با هم فاصله داشته باشند.
نقش سینما را در بیان و پرداخت به سلامت فردی چگونه می بینید و به نظر شما تاچه اندازه تاثیرگذار است؟
به عنوان محقق اجتماعی معتقدم مردم نسبت به سلامت و بهداشت خود حساس شدند و به دنبال این هستند که از چه تغذیه ای استفاده کنند، در حالی که اطلاعات صحیح به مردم داده نمی شود و کسی به آن توجه ندارد. دغدغه سلامتی برای مردم بیشتر شده و بیماری ها افزایش یافته است. تبلیغات درباره فیلم در ایران بسیار محدود است و بیشترین تاثیر را ماهواره دارد که آن هم ممنوع است. تبلیغات تلویزیون گران و تبلیغات میدانی هم کم وغیر قابل دسترس برای همه فیلم هاست. بنابراین گویی همه چیز دست به دست هم می دهند تا فیلم های مستقل کم فروش شوند. من با هزینه شخصی ام فیلم ساختم، اما وزارت بهداشت تبلیغ و حمایتی از فیلم نکرد و این بی تفاوتی متولیان سلامت جامعه است که حاضر نیستند فیلم را حمایت کنند تا بیشتر نمایش داده شود و مردم یاد بگیرند. به نظرم از لحاظ بهداشت فردی و اجتماع به خطا می رویم.
آیا از مسئولین وزارت بهداشت و مدیران برای دیدن فیلم دعوت کردید؟
بله فیلم در جشنواره سلامت چند بار به نمایش عمومی درآمد. شاید مسئولین فیلم را ندیده باشند ولی بالاخره فیلم در جشنواره توسط مدیری دیده و انتخاب شد و یا حتی دبیر جشنواره موضع فیلم را به وزارت بهداشت اطلاع داد. حتی زمانی که به وزارت بهداشت رفتم، گفته شد برای فیلم های آینده می خواهیم سرمایه گذاری کنیم تا فیلمی ساخته شود و البته خنده دار بود که از فیلمی که آماده نمایش بود حمایت معنوی نمی کردند، چون دغدغه سلامت جامعه را ندارند.
چقدر تلاش کردید تا فیلم در ورطه شعار و کلیشه نیفتد؟
در جاهایی پسر قصه حریر را تشویق می کرد که استعداد دارد و با او بسیار صحبت می کرد و در آخر فیلم مشخص می شود که همه شعار بوده و برای نفع شخصی خود این صحبت ها را می گفته است. شاید به نظر مخاطب شعار آید، اما بعضی افراد خیلی قشنگ وخوب حرف می زنند و درآخر تقاضای پول می کنند. در واقع پشت ظاهر زیبا به دنبال منافع شخصی خود هستند.
پس از نمایش سکانس ابتدایی فیلم فلاش بک زده می شود و دوباره در اواسط فیلم به صحنه آغازین می رسیم. چرا به این شیوه روایت کردید؟
فلاش بک فقط یک بار که در کودکی پدرش برایش چارپایه می سازد استفاده شده است. صحنه خودکشی در ابتدا می آید که حریر دست به این کار می زند ولی معلوم نمی شود که آیا موفق می شود یا نه و در اواسط فیلم مشخص می شود که در این کار هم موفق نشده است. در ابتدای فیلم حریر می گوید می دانم که این کار درستی نیست ولی زود قضاوت نکنید.
انتخاب دختری چاق که توانایی بازیگری داشته باشد و فیلم بر محوریت او بچرخد کمی سخت به نظر می رسید!!!
برای انتخاب حریر دختران لاغری بودند که می توانستیم با لباس آن ها را چاق کنیم اما آن چه مدنظرم بود اتفاق نمی افتاد. به هر حال راه رفتن و نشستن دختر چاق فرق دارد و باید دختری چاق انتخاب می کردم که همه لحظات را تجربه کرده باشد. ژاکلین اواره از بازیگران تئاتر که چندین جایزه هم دریافت کرده بهترین گزینه بود که حس کردم چون خودش این لحظات را گذرانده بهتر می تواند نقش را دربیاورد.
چرا نام شخصیت اصلی حریر است؟
حریر در ادبیات ما سمبل لطافت و سبکی است و حریر باوجود ظاهر سنگین و زمختی که دارد، روح سبک و لطیفی دارد. او مهربان، مهرطلب بوده و عشق در وجودش است، اما ظاهربین ها به آن عشق و بعد عاطفی او توجه نمی کنند.
تهیه کنندگی همسرتان در کار شما و یا زمانی که بالعکس تهیه کننده کار او هستید چقدر به پیشبرد کارتان کمک می کند؟
سوال بسیار خوبی است. همکاری زن و شوهر به دلیل آشنایی با سلیقه یکدیگر خوب و مفید است، اما همیشه ساعت هایی در ذهن کارگردان است که می خواهد آرامش داشته باشد اما متاسفانه مشکلات به خانه هم کشیده می شود. من ازهمسرم ممنونم که با هزینه شخصی خود که می دانست به لحاظ مالی بازگشتی هم نداشت، دین خود را به جامعه ادا کرد، ولی در کارهای بعدی ترجیح می دهم ایشان تهیه کننده کارم نباشد. البته سعی می کنم به عنوان تهیه کننده خواسته ایشان را انجام دهم، اما در خانه صحبتی از کار در میان نباشد. البته زن و شوهرانی هستند که در این کار موفق بودند ولی حس می کنم همیشه یک طرف بیشتر اذیت می شود و بار بر روی دوشش است که ممکن است حتی زندگی خانوادگی به هم بخورد. فیلمسازی کار سختی است و اگر مسائلی به آن اضافه شود توان انسان را از بین می رود، بنابراین ترجیح می دهم دیگر با همسرم کار نکنم.
با توجه به اکران فیلم های پرفروش دیگر آیا از اکران فیلم راضی هستید؟
حس می کنم ساخت این فیلم برای جامعه ما زود بود، چون مردم ما آمادگی فیلمی با موضوعات جدی و هشداردهنده را ندارند. فیلمسازان سینمای هالیوود در سال های ۴۰ و در زمان رکود اقتصادی بیشتر فیلم های موزیکال و کمدی می ساختند، چون مردم نیاز به خنده و شادی داشتند. فیلم های اکران شده دیگر را دیدم و به نظرم دارای اشکالاتی است و الزاما فیلم های بهتری نیستند ولی نیاز امروز مردم را برطرف می کنند. به نظرم با وجود احاطه مشکلات جامعه مردم حق دارند شاد باشند و از فیلم های موزیکال لذت ببرند. به نظرم ۲۰ سال دیگر مردم متوجه فیلم سینمائی حریر می شوند که روزی به سلامت جامعه فکر می کردم.
تاریخ گفتگو: دی ۹۵

لینک کوتاه: http://mona-karimi.ir/O1GxF

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.