ماهنامه فرهنگ و سینما

گفتگو با رضا ناجی


هنر عشق می خواهد
رضا ناجی بازیگر ارزشمند کشورمان، فعالیت در عرصه بازیگری را از ۱۵ سالگی با نمایش های کوچه بازاری شروع کرد. آشنایی او با مجید مجیدی اولین هنرنمایی اش در سینما را رقم زد و این همکاری در فیلم های دیگر مجیدی نیز ادامه یافت. ناجی در سریال ها و فیلم های سینمایی زیادی تا به امروز حضور داشته است. وی در جشنواره فیلم فجر گذشته با دو فیلم “یک سطر واقعیت” و “من و زیبا” حضور داشت.
قبل از ورود به بازیگری در سینما چگونه به آن نگاه می کردید؟
من عاشق تئاتر و سینما هستم و هر زمان که فرصتی داشته باشم به دیدن فیلم با تئار می روم، بازیگری رویای من بود.
واکنش خانواده در قبال بازی شما در فیلم چه بود؟
خانواده من همیشه از من حمایت کردند و مشوق من هستند و به کارهایم افتخار می کنند.
پس از بازی در اولین فیلم تصمیم گرفتید این حرفه را به شکلی جدی دنبال کنید و یا صرفا به دلیل علاقه تان بود؟
هنر عشق می خواهد، اگر عشق نباشد هنرمند نمی تواند اثر هنری خلق کند.
آشنایی شما با آقای مجیدی چگونه آغاز شد و ادامه یافت؟
از فیلم بچه های آسمان با مجیدی اشنا شدم. وی برای انتخاب پدر بچه های آسمان به تبریز آمده بود. پیش از آن در تهران از ۲۵۰۰ نفر تست گرفته بودند. من و دیگر بازیگران تبریز برای آزمون به انجمن سینما جوان رفتیم و آن جا بود که ایشان را دیدم.
به نظر شما چه عواملی باعث شد تا برای بازی در آن فیلم انتخاب شوید؟ یادتان می آید آقای مجیدی در اولین همکاریتان برای شروع بازی چه گفت؟
آقای مجیدی ضمن این که کارگردان است، بهترین بازیگر و بازیگرشناس هم است و جنس بازی را خیلی خوب می شناسد. زمانی که از من آزمون گرفت سه چهار دیالوگ گفت و من برایش بازی کردم. مجیدی در کتاب بچه های آسمان در صفحه ۱۳۲ درمورد بازی من شرح داده و متوجه می شوید برای چه مرا انتخاب کرده است. اما اعتقاد دارم مجیدی مرا کشف کرد.
از تجربه تان در فیلم بچه های آسمان بگویید! خودتان در نقش یک پدر کارگر از قشر ضعیف جامعه چه احساسی داشتید؟
کار کردن با مجیدی برایم لذت بخش بود. او کارش همیشه درست است. به نظر من بازیگر نباید به فکر ضعیف بودن و یا قوی بودن نقشش باشد. بازیگر باید به فکر درست بازی کردن باشد.
هم اکنون با علی و زهرا فرزندانتان در بچه های آسمان ارتباط دارید؟
بله. با میر فرخ هاشمیان(علی) ارتباط دارم ولی از زهرا صدوقی(زهرا) خبر ندارم چون آدرسشان تغییر کرده و شماره تلفنی از ایشان ندارم.
پس از اولین هنرنمایی در فیلم مجیدی از طریق ایشان به پروژه های دیگر معرفی شدید؟
بله. ضمنا توسط آقای مجیدی به هندی ها معرفی شدم و در هندوستان فیلم “پائیز” را کار کردم.
لحظه دریافت خرس برلین چه احساسی داشتید و واکنش خانواده تان چه بود؟
پس از دریافت خرس نقره ای بسیار خوشحال شدم و حس غرور داشتم که هالیوودی ها را کنار زده ام. طبیعتا خانواده ام هم بسیار خوشحال بودند.
در جایی خواندم که زمان کسب جایزه گفتید:” نمیشه اگر بشه چی میشه”. درباره این جمله توضیح دهید؟
در برلین به آقای مجیدی گفتم اگر ما شانس بیاوریم و یک جایزه از این جشنواره بگیریم چی میشه! آقای مجیدی خندید و گفت ناجی اینجا خرس پارچه ای و پلاستیکی هم می فروشند می خواهی چندتا برایت بخرم؟ من هم گفتم بله. جریان همان ضرب المثل است که می گوید” نمیشه اگر بشه چی میشه”.
آیا پس از کسب خرس نقره ای تلاش کردید که پس از این در انتخاب نقش ها محتاطانه تر عمل کنید؟
بله. اوایل خیلی تلاش کردم، اما بالاخره باید فکر زندگی هم بود.
تجربه بازی در تئاتر هم داشتید. دراین باره توضیح دهید؟
چهل سال است که کار تئاتر می کنم و در نمایشنامه های گوناگون فعالیت داشتم. اولین نمایشنامه ام به نام “غلام یحیی “بود و آخرین نمایشنامه ام”در توبه همیشه باز است”. سال ۱۳۶۶ در جشنواره تئاتر کارگری اصفهان در نمایشنامه “گروهبان” به کارگردانی جواد درخشان حضور داشتم که با هفت جایزه به شهرمان برگشتیم.
دوست دارید در بازیگری به کجا برسید؟
خداراشکر راضیم و خیلی دوست دارم در فیلم های تاریخی بازی کنم.
در حال حاضر به غیر از بازیگری شغل دیگری دارید؟
خیر شغل دیگری ندارم.
آیا برایتان پیش آمده که با توجه به لهجه خاصی که دارید امکان ایفای نقش در فیلمی برایتان مقدور نشود و یا برعکی به دلیل داشتن این لهجه شما را انتخاب کرده باشند؟
خیر اتفاق نیفتاده که به دلیل لهجه بگویند نمی توانی این نقش را بازی کنی.
شما در چندین سریال فعالیت داشتید. بیشتر ترجیح می دهید در سینما فعالیت کنید یا در تلویزیون؟
سریال و فیلم سینمایی هر کدام جایگاه خود را دارد، ترجیح می دهم بیشتر در سینما فعالیت کنم.
معیارتان برای انتخاب یک نقش چیست؟
من دوست دارم همه نقش ها را تجربه کنم. البته نقشی که به من بخورد.
اوقات فراغت تان را چگونه می گذرانید؟
معمولا زمانی که در خانه هستم کار دارم اما در زمان فراغت فیلم می بینم و فیلمنامه می خوانم.
در جشنواره فجر امسال با دو فیلم سینمایی “یک سطر واقعیت” و “من و زیبا” حضور داشتید. کمی در خصوص همکاری با علی وزیریان و فریدون حسن پور توضیح دهید؟ کمیت نقش ها برایتان اهمیت نداشت؟
سال هاست که با جواد نوروزبیگی دوست هستم. ایشان برای “یک سطر واقعیت” از من خواست در فیلم بازی کنم و من قبول کردم. به کمیت نقش هم اهمیت نمی دهم.به نظر من اگر بازیگر نتواند در نقش کوتاه خود را نشان دهد بازیگر ضعیفی است. این اولین همکاری من با وزیریان بود. با فریدون حسن پور قبلا هم کار کرده بودم و کارهایش را دوست دارم.
تاریخ گفتگو: خرداد ۹۱

لینک کوتاه: http://mona-karimi.ir/SD8s0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.